یافتن پست: #مهربان

Tiam Mohseni
Tiam Mohseni
شیرین بهانه بود! فرهاد تیشه می زد تا باور نکند صدای مردانی را که در گوشش می خواندند،دوستت ندارد...!{-16-}
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 01:20
+5
zahra
zahra
زیادی که مهربان باشی ،
فراموش می شوی ...
یکنواخت می شوی ...
و
تنها می شوی ....!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 13:08
+8
-1
☺SAEED☻
☺SAEED☻
گاهی...

دلم از هر چه آدم است می گیرد!

گاهی...

دلم دو کلمه حرف مهربانانه می خواهد!

نه به شکل "دوستت دارم" و یا نه به شکل "بی تو میمیرم" ...

شاید ساده مثل:

دلتنگ نباش... فردا روز دیگریست...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 03:24
t  @  r  @  n  e
t @ r @ n e
ینگونه زندگی کنیم: ساده اما زیبا، مصمم امابی خیال

متواضع اما سربلند، مهربان اما جدی، سبز اما بی ریا، عاشق اما عاقل . . .
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 00:40
+2
reza
reza
با یک عدد سه رقمی منو توصیف کن :
0:مغرور
1:صبور
2:مهربان
3:خوشتیپ
4:بی خیال
5:دوست داشتنی
6:باهوش
7:شیطون
8:مؤدب
9:احساساتی
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 00:37
+2
ali rad
ali rad
گاهی دلم ازهرچه آدم است میگیرد... گاهی دلم دوکلمه حرف مهربانانه میخواهد... نه به شکل " دوستت دارم" و یا نه به شکل " بی تو میمیرم " ... ساده شاید ، مثل :

" دلتنگ نباش، امیدت به خدا ... فردا روز دیگری ست ! "
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 23:29
+3
mohammad
mohammad
باتو،همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می کند







باتو،آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند




باتو،کوه ها حامیان وفادارخاندان من اند




باتو،زمین گاهواره ای است که مرا در آغوش خود می خواباند




ابر،حریری است که برگاهواره ی من کشیده اند




وطناب گاهواره ام را مادرم،که در پس این کوه هاهمسایه ی ماست در دست خویش دارد باتو،دریا با من مهربا نی می کند




باتو، سپیده ی هرصبح بر گونه ام بوس میزند






باتو،نسیم هر لحظه گیسوانم را شانه می زند







باتو،من با بهار می رویم




باتو،من در عطر یاس ها پخش می شوم




باتو،من درشیره ی هر نبات میجوشم




باتو،من در هر شکوفه می شکفم




باتو،من درمن طلوع لبخند میزنم،درهر تندر فریاد شوق میکشم،درحلقوم مرغان عاشق می خوانم در غلغل چشمه ها می خندم،درنای جویباران زمزمه می کنم




باتو،من در روح طبیعت پنهانم




باتو،من بودن را،زندگی را،شوق را،عشق را،زیبایی را،مهربانی پاک خداوندی را می نوشم




باتو،من در خلوت این صحرا،درغربت این سرزمین،درسکوت این آسمان،درتنهایی این بی کسی



،
غرقه ی فریاد و خروش وجمعیتم،درختان برادران من اند و پرندگان خواهران من ان
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 22:33
+1
reza
reza
دختركم هيچگاه هم آغوشي هايت را با عشق مقايسه نكن !
هيچ مردي در رختخواب نامهربان نيست ...!

چارلی چاپلین
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 15:46
+4
ronak
ronak
کاش حداقل جوانمردی میکردی،
و "مهربانی ام" را بهانه ی رفتنت نمیکردی!
تا من مجبور نشوم هر روز "سنگ" را نشان دلم بدهم
و بگویم اگر مثل این بودی...او"نمیرفت
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 00:51
+3
maryam
maryam
حالا که رفتنی شده ای طبق گفته ات
باشد، قبول...لااقل این نکته را بدان:

آهن قراضه ای که چنان گرم گرم گرم
در سینه می تپید،
دلم بود... نا مهربان..
دیدگاه  •   •   •  1390/12/17 - 19:16
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ