یافتن پست: #میخ

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اگر میخواهید ازدواج کنید به دانشگاه بروید اما اگر میخواهید تحصیل کنید به کتاب خانه بروید
دیدگاه  •   •   •  1392/08/18 - 17:18
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



صبر میکنم
تورا با دیگری میبینم
و در خود میشکنم
صبر میکنم
تو میخندی
ومن خونمیگریم
وصبر میکنم
راستی کاش از جنس یخ بودم
که با این همه آتش که در وجودم زبانه میکشد
ذوب میشدم
ولی چه کنم هنوز باید صبر کنم
شاید هم بخار شوم
نمیدانم
ولی صبر میکنم
راستش را بخواهی
نه اینکه خیلی مرد باشم نه
چاره ای بجز صبر ندارم
A.S
1392/08/18





دیدگاه  •   •   •  1392/08/18 - 16:49
+2
AmirAli
AmirAli
من یه غلطی کردمُ قضیه فانتزیُ افقُ واسه بابام تعریف کردم ؛
حالا هروقت اَزَش پول میخوام، میره تو افق محو میشه !
دیدگاه  •   •   •  1392/08/18 - 15:06
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



باز باران!
نه نگویید با ترانه!
من سرایم جور دیگر ای ترانه؛
باز باران بی ترانه
دانه دانه
میخورد بربام خانه
یادم آید روز باران...
پا به پای بغض سنگین
تلخ و غمگین
دل شکسته
اشک ریزان
عاشقی سرخورده بودم
میدریدم قلب خود را
دور میگشتی تو از من
با دو چشم خیس و گریان
میشنیدم از دل خود
این نوای کودکانه
پربهانه
زودبرگردی به خانه...
یادت آید؟
هستی من!
آن دل تو جار میزد
این ترانه
باز باران،
بازمیگردم به خانه





دیدگاه  •   •   •  1392/08/17 - 19:16
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اینایی که اخر پستاشون مینویسن:بکوب لایکو......شلیک کن لایکو.........داغون کن لایکو.........بزن لایک قشنگه رو..........میخواستم بگم خیلی آدمای مسخره و گدایی هستن که لایک گدایی میکنن.دنیا ارزش این کارارو نداره برادر من خواهر من بس کنید دیگه ترششو دراوردین. حالا هرکی با من موافقه بکوبه اون لایک قشنگه رو .خخخخخخخخخخ
دیدگاه  •   •   •  1392/08/17 - 19:03
+1
AmirAli
AmirAli
قبلنا پشه ها دست و سر و گردن میخوردن

 

الآن لب میخورن

 

ترسم از آیندست...

 

ما هم که خوابمون سنگــــــــــــین

دیدگاه  •   •   •  1392/08/17 - 17:50
+5
AmirAli
AmirAli
دیشب مدیر ساختمون اومده بود دمِ درِ خونه،

با بابام کار داشت!بابام رفت جلوی در،منم صدای آهنگو زیاد کرده بودم!

یهو بابام داد زد:

اون لامصبو خفه ش کن ببینم این چه گهی میخوره آخه!

من :))))))

بابام

مدیر :(

دیدگاه  •   •   •  1392/08/17 - 17:46
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
یه وقتایی دلم میخواد
یکی از پشت سر چشمامو بگیره
و ازم بپرسه:
اگه گفتی من کیم؟
من هم دستاشو بگیرم و بگم:
هر کی هستی بمون که خیلی تنهام! {-60-}
دیدگاه  •   •   •  1392/08/17 - 13:55
+7
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
ﺗﻮ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺑﻮﺩﻡ ﭘﺴﺮﻩ میخواست ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺑﺪﻩ
ﯾﻬﻬﻬﻮ ﭘﯿﺮﺯﻧﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ : ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺶ ﺍﯾﻦ ﺟﺎﯼ
ﺧﻮﺍﻫﺮﺗﻪ …. ﭘﺴﺮﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺧﻮﺍﻫﺮﻣﻮ
ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷته باشم؟؟ {-33-}
دیدگاه  •   •   •  1392/08/17 - 13:14
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




گاهی آرزو میکردم که کاش خانه ام سقف نداشت
تا شبها ستاره هارا میشمردم و به خواب میرفتم
ولی خوب که می اندیشم سقف ها هم لازمند!
آری آرزو های دیروز را به خاطر می آورم و لبخند میزنم از ساده بودنش
اما حتم دارم که روزی هم به آرزو های امروزم میخندم
و چه خوب است که اوکه پای آرزو هارا امضا میکند از فردای ما خبر دارد
که ما از تحقق بعضی آرزو های دیروزمان شاد میشویم
و به پوچی برخی میخندیم.
به جای اینکه گریان از آرزو های اشتباهمان باشیم...


دیدگاه  •   •   •  1392/08/16 - 19:43
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ