صبر میکنم تورا با دیگری میبینم و در خود میشکنم صبر میکنم تو میخندی ومن خونمیگریم وصبر میکنم راستی کاش از جنس یخ بودم که با این همه آتش که در وجودم زبانه میکشد ذوب میشدم ولی چه کنم هنوز باید صبر کنم شاید هم بخار شوم نمیدانم ولی صبر میکنم راستش را بخواهی نه اینکه خیلی مرد باشم نه چاره ای بجز صبر ندارم A.S 1392/08/18
باز باران! نه نگویید با ترانه! من سرایم جور دیگر ای ترانه؛ باز باران بی ترانه دانه دانه میخورد بربام خانه یادم آید روز باران... پا به پای بغض سنگین تلخ و غمگین دل شکسته اشک ریزان عاشقی سرخورده بودم میدریدم قلب خود را دور میگشتی تو از من با دو چشم خیس و گریان میشنیدم از دل خود این نوای کودکانه پربهانه زودبرگردی به خانه... یادت آید؟ هستی من! آن دل تو جار میزد این ترانه باز باران، بازمیگردم به خانه
اینایی که اخر پستاشون مینویسن:بکوب لایکو......شلیک کن لایکو.........داغون کن لایکو.........بزن لایک قشنگه رو..........میخواستم بگم خیلی آدمای مسخره و گدایی هستن که لایک گدایی میکنن.دنیا ارزش این کارارو نداره برادر من خواهر من بس کنید دیگه ترششو دراوردین. حالا هرکی با من موافقه بکوبه اون لایک قشنگه رو .خخخخخخخخخخ
گاهی آرزو میکردم که کاش خانه ام سقف نداشت تا شبها ستاره هارا میشمردم و به خواب میرفتم ولی خوب که می اندیشم سقف ها هم لازمند! آری آرزو های دیروز را به خاطر می آورم و لبخند میزنم از ساده بودنش اما حتم دارم که روزی هم به آرزو های امروزم میخندم و چه خوب است که اوکه پای آرزو هارا امضا میکند از فردای ما خبر دارد که ما از تحقق بعضی آرزو های دیروزمان شاد میشویم و به پوچی برخی میخندیم. به جای اینکه گریان از آرزو های اشتباهمان باشیم...