یافتن پست: #ناز

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺗﻌﺠﺒﯽ ﯾﮏ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﯽ:
.
.
.
ﭼﯿﻄﻮ ﻣﮕﻪ؟
ﺣﻀﺮﺗﺒﺎﺳﯽ؟
ﺟﻮﻧﯽ ﻧﻨﺪ؟؟؟؟ !
ﺑﺮﺍ ﭼﯽ ﭼﯽ؟؟؟ !
ﺧﺪﺍ ﻭﮐﯿﻠﯽ؟؟!
ﺟﻮﻧﯽ ﺩﻭ ﺗﺎﯼ؟؟
ﻧﺎﻣﻮﺳﻦ؟؟؟
ﻧﻪ ﺁﻣﻮ؟؟!
ﺑﺮﻭ ﮐﮑﻪ ﺧﻮﺭﯼ ﻧﮑﻮﻭﻭﻥ !!
ﺳﺮ ﻋﻠﯽ؟
ﺁﻣﻮ ﻓﯿﻠﻤﻤﻮﻥ ﻧﮑﻮﻭﻭﻥ
(فدای اصفهانیا بشم ی تنه با این لهجه نازشون)
دیدگاه  •   •   •  1392/06/17 - 11:45
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

بسیار ساده آواز رود از لابه‌لای درختان راهی به آسمان باز می‌کند
و خرداد این سال روی شانه‌هایم می‌روید وقتی تمام پرستوها پرواز نخستین را به نیمروز خسته می‌سپارد
و بال به هیاهوی راه هزارچشم تازه روی علف های ناز می‌روید

دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 22:58
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هیچ وقت انسانی را تا مقام خدایی ارتقاء ندهید …
لعنتی می رود از آن بالا عذاب نازل می کند بدتر از “عذاب الهی” !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 20:46
+2
fingliiiiiiii
fingliiiiiiii
خوشگلا......

ناز نازیا.........

ملوسکا.....

مامانیا.....

گل دخترا ..........امروز روزه شماست......

روزتون مباااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارک

{-35-}{-35-}{-35-}        {-49-}{-49-}{-49-}
آخرین ویرایش توسط fingilii در [1392/06/15 - 18:21]
دیدگاه  •   •   •  1392/06/15 - 18:19
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



هرچی ابیه قشنگه
ببین بخدا چه نازه


دیدگاه  •   •   •  1392/06/15 - 15:17
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




موج عشق تو اگر شعله به دل‌ها بكشد
رود را از جگر كوه به دریا بكشد
گیسوان تو شبیه‌است به شب اما نه
شب كه اینقدر نباید به درازا بكشد
خودشناسی قدم اول عاشق شدن است
وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بكشد
عقل یكدل شده با عشق، فقط می‌ترسم
هم به حاشا بكشد هم به تماشا بكشد
زخمی كینه‌ی من این تو و این سینه‌ی من
من خودم خواسته‌ام كار به اینجا بکشد
یكی از ما دو نفر كشته به دست دگری‌است
وای اگر كار من و عشق به فردا بكشد

(استاد فاضل نظری)


دیدگاه  •   •   •  1392/06/14 - 22:57
+3
nazli
nazli
پشت میز قمار دلهره عجیبی داشتم
برگی حکم داشتم و دیگر هرچه بودضعیف بودو پایین
بازی شرو شد حاکم او بود و من محکوم
همه برگهایم رفتند و سر برگ بیش نماند
برگی از جنس وفاروکردو من بالاتر امدم
بازی در دسته من افتاد
عشق امدم با حکم عشوه و نازبرید
وحکم امد از جنس چشم سیاهش
زندگی حکم من پایین بودوباختم
دیدگاه  •   •   •  1392/06/14 - 17:30
+4
roya
roya
تو مرغ عشقی و در جانم آشیانه گرفتی 

هزار گلشن دل را به یک بهانه گرفتی
 

مرا دلیست که هرگز به دلبری نسپردم 

در این خرابه ندانم چگونه خانه گرفتی
 

من آن کبوتر پروازی ام که رام نبودم
 

مرا به دام کشیدی به آب و دانه گرفتی 

به برق خشم براندی به ناز چشم بخواندی
 

ببین کبوتر دل را چه دلبرانه گرفتی 

جوانه ها به دلم از نسیم عشق تو سر زد 

شدی چو اتش و در نطفه ای جوانه گرفتی 

بهای ناز تو جان بود اگر دریغ نکردم 

در این معامله هم بارها بهانه گرفتی
دیدگاه  •   •   •  1392/06/14 - 15:59
+2
roya
roya

خوشحالی که دلمو شکستی؟؟؟


بدان ای نازنین آنچه شکستی تصویر زیبای خودت بود که در دلم ساخته بودی


دیدگاه  •   •   •  1392/06/14 - 15:28
+2
xroyal54
xroyal54

هنرنمايي با صابون


اين تصاوير و رنگ‌هاي زيبا را "پنسيلوانين ليندن گلدهيل" با استفاده از يك ماشين ويژه و با يك لايه نازك از صابون تهيه كرده‌است.




اين رنگ‌ها از واردشدن نور به لايه صابون و انعكاس آن ايجاد شده‌اند.
رنگ‌هاي مختلف به ضخامت لايه صابون وابسته‌است.


سازنده اين آثار؛ در برخي از آن‌ها با استفاده از يون‌ها در لايه صابون طرح‌هاي مختلف درست كرده‌است.


گلدهيل محقق گالاكسو اسميت مي‌باشد و تاكنون آثاري با اهداف تجاري و سرگرمي تهيه‌كرده‌است.







 


 

دیدگاه  •   •   •  1392/06/13 - 00:14
+12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ