یافتن پست: #ناز

ronak
ronak
..... رجز خوانی مرد{-39-}

به‌ نام خداوند مرد آ فرین که بر حسن صنعش هزار آفرین

خدایی که از گِل مرا خلق کرد چنین عاقل و بالغ و نازنین

خدایی که مردی چو من آفرید و شد نام وی احسن‌الخالقین

پس از آفرینش به من هدیه داد مکانی درون بهشت برین

خدایی که از بس مرا خوب ساخت ندارم نیازی به لاک، همچنین

رژ و ریمل و خط چشم و کرم تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین

دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست نه کار پزشک و پروتز، همین!

نداده مرا عشوه و مکر و ناز نداده دم مشک من اشک و فین!

مرا ساده و بی‌ریا آفرید جدا از حسادت و بی‌خشم و کین

زنی از همین سادگی سود برد به من گفت از آن سیب قرمز بچین

من ساده چیدم از آن تک‌درخت و دادم به او سیب چون انگبین

چو وارد نبودم به دوز و کلک من افتادم از آسمان بر زمین

و البته در این مرا پند بود که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین

تو حرف زنان را از آن گوش گیر و بیرون بده حرفشان را از این

که زن از همان بدو پیدایش‌ات نشسته مداوم تو را در کمین!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 12:44
+3
نیوشا
نیوشا
دوستان شب بخیر
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 04:15
+11
ronak
ronak
salam{-14-}
7 دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 00:31
+7
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
ذهن را درگیر با عشقی خیالی کردو رفت
جمله های واضح دل را سوالی کرد ورفت
چون رمیدنهای آهو، ناز کردنهای او
دشت چشمان مرا حالی به حالی کردو رفت
کهنه ای بودم برای اشکهای این وآن
هرکسی ما را به نوعی دستمالی کردورفت!
ابر هم در بارشش قصد فداکاری نداشت
عقده در دل داشت؛روی خاک خالی کردورفت
آرزویم با تو بودن بود،کوشیدم،ولی
واقعیت را به من تقدیرحالی کردورفت
دیدگاه  •   •   •  1390/12/25 - 15:31
+6
ronak
ronak
خدایا انتخاب واحد دنیا را كه خودت برایمان انجام دادی!
كاش لااقل سیستم حذف و اضافه ای نازل میكردی.
خیلی از واحد ها را باید حذف كنم........
دیدگاه  •   •   •  1390/12/25 - 13:12
+5
fowkes
fowkes
در رفاقت رسم ما جان دادن است / هر قدم را صد قدم پس دادن است

هرکه بر ما تب کند جان میدهیم / ناز او را هرچه باشد میخریم . .
دیدگاه  •   •   •  1390/12/25 - 12:54
+6
mitra
mitra
ماشینه ناز نازی..
دیدگاه  •   •   •  1390/12/25 - 01:24
+6
Hossein Behzadi
Hossein Behzadi
‫یه جایی باید دست آدما رو بکشی , نگهشون داری , صورتشون رو میون دستات محکم بگیری , یه تکون محکم بهشون بدیو بگی :
ببین
کُره بز
من دوسِت دارم , چرا نمی فهمی ؟!
آخه به چیت مینازی که داری اینجوری شلنگ تخته میندازی اُلاغ ؟!
... کی می تونه تو رو به اندازه من دوست داشته باشه لامصب ؟!
ولی میخوای بازم بری ؟!
باشه , برو به سلامت
برات آرزو می کنم یه روزی یه جایی تو زندگیت یاد این لحظه بیفتی ,یاد روزهایی که دنبالت دویدم و فرار کردی , روزهایی که گریه کردم و خندیدی , روزهایی که منو عشقمو به تمسخر گرفتی ...
آرزو میکنم یه جایی از زندگیت بدجوری منو کم داشته باشی
اون روز حالِ امروز منو میفهمی
حالا برو ببینم میتونی خوش باشی
اون روز حال و روزت دیدنیست .‬
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 23:53
+3
Mitra Mohebbi
Mitra Mohebbi
شاعرها"هجران"میکشند

نقاش"تابلو"

زندانی"تنهایی"

دزد"سرک"

مریضها"درد"

ومن برای کشیدن

تو را انتخاب میکنم..عیبی ندارد..برایم ناز کن..
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 23:36
+4
ronak
ronak
شب همتون خوش

آسمون دلتون پر از ستاره....
4 دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 23:12
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ