یافتن پست: #ناز

amir reza
amir reza
اگر ما (( بي دل و جان )) هستيم ؛ دست کم نسبت به زندگي چنين نيستيم ؛ بلکه ؛ اکنون با همهء انواع (( تمنيات )) روبروييم .
با خشمي ريشخند آميز در آنچه (( آرمانها )) مي ناميمشان ؛ در حال غور و تامل هستيم.
ما خويش را خوار مي شماريم تنها از آن رو که لحظاتي وجود دارند که نمي توانيم آن انگيزش نامربوطي را که (( آرمانگرايي )) نام دارد ؛ مهار نماييم.
تاثير نازپروردگي بيش از اندازه ؛ نيرومند تر از خشم فرد بي دل و جان است .
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/13 - 17:56
+2
☺SAEED☻
☺SAEED☻
مکالمه دو پسر :

پسر اول: چقدر خپل شدی مرتیکه …

شبیه خرسای قطبی شدی الاغ….

کمتر بخور ، از صبح تا شب مثل گاو آت و آشغال میخوری

معلومه انقدر دایره میشی دیگه …

پسر دوم : خفه شو عوضی. حرف تو زر مفت هم نیست

( محکم تر شدن دوستی بین دو پسر و تموم شدن مکالمه با خنده )

مکالمه دو دختر :

دختر اول: خوشگلم یه مقدار تپل شدی ولی بهت میاد عزیزم …

دختر دوم: تو هم دماغت بعد عمل یه ذره زیادی کوچیک شده ولی بازم خوشگلی نانازم

( از فردای روز مکالمه هیچ رابطه ای بین دو دختر مشاهده نشده )
دیدگاه  •   •   •  1390/12/13 - 16:31
+7
عسل ایرانی
عسل ایرانی
سلامتیه پنگوئن که یه ذره قد داره، ولی بازم لاتی راه میره !!!
4 دیدگاه  •   •   •  1390/12/13 - 00:54
+12
reza
reza
خوبی بادبادک اینه که می‌دونه زندگیش فقط به یک نخ نازک بنده ولی بازم تو آسمون می‌رقصه و می‌خنده
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/12 - 16:19
+4
aB'Bas S
aB'Bas S
نماي زيبا از فاز 2{-7-}
8 دیدگاه  •   •   •  1390/12/12 - 12:30
+7
sasan pool
sasan pool
وقتی گوشی یک دختر جا میمونه!!!!

‫گوشیمو تو ماشین بابام جا گذاشتم از خونه براش زنگ زدم بهش میگم:
- گوشیم تو ماشینت جا مونده
+ میدونم
- زنگ خورد جواب ندیاااا !
+ اخه مگه من بیکارم جواب زنگ گوشی تورو بدم
- خب حالا چرا عصبانی میشه ، کسی زنگ نزد؟
+ نه فقط نازی اس داد گفت غروب میاد دنبالت برین بیرون گفتم وقت نداری سرت شلوغه
- :o واسه چی اینو گفتی ؟ :|
+ چون قبلش به نسترن قول دادم برین خرید
دیدگاه  •   •   •  1390/12/11 - 18:46
+3
ali rad
ali rad
شیشه ی نازک احساس مرا دست نزن.. چندشم می شود از لکه ی انگشت دروغ
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/10 - 23:02
+4
شاهین
شاهین
مردی پس از ۱۵ سال از زندان فرار میكنه .
او برای پیدا کاردنه پول و اسلحه به یک خانه میره
ولی در اونجا زن و مرد جوانی رو در رختخواب پیدا میكنه .
ابتدا مرد جوان رو به صندلی طناب پیچ میكنه
سپس خانم خوشكله رو به صندلی میبنده و نزدیك میشه و بوسه ای به گردنش میزنه و میره حمام تا دوش بگیره.
مرد جوان به همسرش میگه :
گوش كن عزیزم این مرد از لباسش معلومه كه مدت زیادی رو در زندان بسربرده و حتما اونجا هیچ زنی رو ندیده
من دیدم چطور گردن تو رو ماچ كرد اگه خواست با تو س-ک- س داشته باشه مقاومت نكن
اونو راضی كن با اینكه میدونم برات چندش آوره !
ببین این زندانی خیلی باید خطرناك باشهو اگه عصبانی بشه جفت مون رو میكشه.
قوی باش عزیزم و بدون خیلی دوستت دارم.
همسرش پاسخ میده :
او گردن منو ماچ نكرد!
اون در گوش من گفت كه همجنس گراست و معتقده كه تو خیلی نازی و ازمن پرسید كه وازلین داریم و من گفتم كه در حمام میتونه پیدا كنه .
پس عزیزم قوی باش و بدون من هم خیلی دوستت دارم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/10 - 20:53
+3
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
آن نازنین کجاست که یادم نمیکند / صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند / یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست / امشب به یاد کیست که یادم نمیکند .
دیدگاه  •   •   •  1390/12/10 - 19:59
+2
mah3a
mah3a
بارالها !

حداقل ميشه بين اين بلاهايي كه نازل مي كني " ، " ويرگول بذاري ؟

با تشكر ..
.
.
.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/10 - 18:12
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ