یافتن پست: #نبودن

mitra
mitra
کنار پنجره سیگاری دود میکردم....
نگاهم به تقویم روی دیوار اطاقم افتاد ....
اسفند هم داره به آخر میرسه....
دلم یهـــــــــــو ریخت........
چقدر زود میگذره این سالها.........
دستم سوخت........
سیگارم به آخر رسیده و من حواسم نبود.....
سیگارو خاموش کردم و دنبال خاطراتم گشتم.......
اما انگار دیگه هیچ خاطره ای هم ندارم......
هر چی بوده مه آلوده و غمناک..........
چقدر امید داشتم اوایل این سالها ......
و چه نا امیدم اواخر امســــــــــــــــال.....
قلبم تیـــــــــــــر میکشه .......
ولی سیگارم انگار داره بهم میگه بکش بکش تا زودتر تموم شه......
تموم شم....!
یه نخ دیگه روشن میکنم و این شب سرد و تنها رو نگاه میکنم...
امشب هم انتظارم بیهوده بود......
من دیگه میدونم...
بالاتر از سیاهی هم رنگــــــــی هست...
همین رنگــــــــــــــــــــی که من دارم.......................
رنگِ غم......:|
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 15:26
+9
-1
فکل مکل
فکل مکل
خب تو گروه کل کل دختر پسرا عضو شید دیگه اه{-13-}{-31-}{-40-}{-28-}{-10-}{-6-} [لینک]
9 دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 18:59
+3
maryam
maryam
دلتنگی حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره تمنای بودنش را میکند.
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 15:00
+4
sasan pool
sasan pool
دلم بهانه ات را مي گيرد

چقدر امروز حس مي کنم نبودنت را

صدايت در گوشم مي پيچد و من بي اختيار مي گويم : . . . .

جــــــــــــانم ... مـــــ ــــــــــرا صدا کردي
دیدگاه  •   •   •  1390/12/17 - 19:42
+1
maryam
maryam
روزگار نبودنت را برایم دیکته می کند...
و نمره ی من، باز می شود صفر...
هنوز...
نبودنت را یاد نگرفته ام!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/17 - 16:47
+1
سحر
سحر
برای بودن؛
گاهی لازم است که نباشی !
شاید نبودنت ؛
بودنت را به خاطر آورد اما دور نباش دوری همیشه دلتنگی نمی آورد فراموشی همان نزدیکیهاست !!!
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/16 - 21:22
+6
sasan pool
sasan pool
برای دیدنت ،


گشتم همه گل فروشی های شهر را ،


گل ها همه رنگ باخته ...


یک دسته بوسه آورده ام !
.......................................
مرد

اگر

بودم،

نبودنت را غروب‌هایِ زمستان

در قهوه‌خانه‌هایِ دوری

سیگار می‌کشیدم

نبودنت

دود می‌شد

و می‌نشست رویِ بخارِ شیشه‌هایِ قهوه‌خانه

بعد تکیه می‌دادم

به صندلی

چشم‌هایم را می‌بستم

و انگشتانم را دورِ استکانِ کمر باریکِ چایِ داغ حلقه می‌کردم

تا بیشتر از یادم بروی

نامرد اگر بودم

نبودنت را

تا حالا باید

فراموش کرده باشم



مرد نیستم اما

نامرد هم نیستم

عاشقم

و نبودنت

پیرهنم شده است
........................................
مرد

اگر

بودم،

نبودنت را غروب‌هایِ زمستان

در قهوه‌خانه‌هایِ دوری

سیگار می‌کشیدم

نبودنت

دود می‌شد

و می‌نشست رویِ بخارِ شیشه‌هایِ قهوه‌خانه

بعد تکیه می‌دادم

به صندلی

چشم‌هایم را می‌بستم

و انگشتانم را دورِ استکانِ کمر باریکِ چایِ داغ حلقه می‌کردم

تا بیشتر از یادم بروی

نامرد اگر بودم

نبودنت را

تا حالا باید

فراموش کرده باشم



مرد نیستم اما

نامرد هم نیستم

عاشقم

و نبودنت

پیرهنم شده است
دیدگاه  •   •   •  1390/12/14 - 22:34
+3
ali rad
ali rad
برای بودن گاهی لازم است نباشی.....

شاید نبودنت، بودنت را به خاطر آورد....


اما........


دور نباش.....


دوری همیشه دلتنگی نمی آورد...

فراموشی همین نزدیکی هاست......
دیدگاه  •   •   •  1390/12/12 - 00:03
+7
mah3a
mah3a
دل من می گیرد
از نبودن هایت
و تو انگار مرا یادت نیست...
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/11 - 19:18
+5
mah3a
mah3a
عــادت مي کــنیم به داشتن چيزي و سپس نداشتنش ..
به بودن کسي و سپس به نبودنش ...
تنها عادت مي کنیم..امـــا فــــرامــوش ، نــــه
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/11 - 19:06
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ