یافتن پست: #نخ

امید
امید
شعر "عشق یعنی..." یکی از زیبا ترین شعر هایی است که تا به حال شنیده ام
چون یه کم زیاده تیکه تیکه میزارم امید وارم خوشتون بیاد
تو كه می پرسی نشان عشق چیست عشق چیزی جز ظهور مهر نیست:
عشق یعنی مستی و دیوانگی
عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشقیعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی سر به دار آویختن
عشق یعنی اشك حسرت ریختن
عشقیعنی در جهان رسوا شدن
عشق یعنی مست و بی پروا شدن
عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشقیعنی زندگی را باختن
عشق یعنی رازقی ، یعنی نسیم
عشق یعنی مست گشتن از شمیم
عشقیعنی آفتاب بی غروب
عشق یعنی آسمان ، یعنی فروغ
عشق یعنی آرزو ، یعنی امید
عشق یعنیروشنی ، یعنی سپید
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 17:42
+4
peyman
peyman
به من نخند یه روز دلت دل به کسی میبنده اون روز میبینی عاشقی گریه داره نه خنده!!


منهم یه روز میخندیدم به اشک سرد عاشق باور نمیکرد دل من ناله و درد عاشق...!!!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 16:53
+5
sepideh
sepideh
موضوع انشاء :
نوروز خود را چگونه گذراندید ؟

فرزند کارمند شرکت نفت :
ما رفتیم سوئیس بابا خرج کرد ما خوردیم و خندیدیم

فرزند کارمندبانک :
مارفتیم دبی بابا خرج کرد ما خوردیم و خندیدیم

فرزند کارگر :
ما هیچ جا نرفتیم شرکت به ما سبد کالا نخود و لوبیا داد
بابا خورد گوزید ما خندیدیم=))
2 دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 15:50
+6
afsaneh heidari
afsaneh heidari
یه وقتایی خودم و بغل میکنم و میگم غصه نخور دیوونه من که باهاتم {-20-}
2 دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 13:58
+8
ॐ SərViiiN ॐ
ॐ SərViiiN ॐ
کنار تو و دست‌هایت..

پاییز هم که بیاید،


گنجشک‌ها


به هیچ‌فصل دیگری


کوچ نخواهند کرد..
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 12:29
+7
payam65
payam65
دختر و پسري با سرعت 120کيلومتر سوار بر موتور سيکلت ...

دختر: آروم تر من مي ترسم !

پسر: نه داره خوش ميگذره !

دختر: اصلا هم خوش نمي گذره تو رو خدا خواهش ميکنم خيلي وحشتناکه !

پسر: پس بگو دوستم داري !

دختر: باشه باشه دوست دارم حالا خواهش ميکنم آروم تر !

پسر: حالا بغلم کن (دختر بغلش کرد)

پسر : مي توني کلاه ايمني منو بذاري سرت ؟ داره اذيتم مي کنه.

و ....


روزنامه هاي روز بعد<img src=(" title=":((" /> موتور سيکلتي با سرعت 120کيلومتر بر ساعت

به ساختمان اثابت کرد موتور سيکلت دو نفرسر نشين داشت اما تنها يک

نفر نجات يافت!

حقيقت اين بود که پسر متوجه شد موتور سيکلت ترمزش بريده اما نخواست

دختر بفهمه در عوض ...

خواست براي آخرين بار از دختره بشنوه که دوستش داره...!!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 12:11
+2
payam65
payam65
خدایا !

به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ

بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم

و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم

بگذار تا آن را من خود انتخاب کنم

اما آنچنان که تو دوست داری

چگونه زیستن را تو به من بیاموز

چگونه مردن را من خود خواهم آموخت
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 00:05
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
از كتاب فروشی پرسیدند: «وضع كاسبی ات چه طور است؟»
كتاب فروش گفت: «خیلی بد، كسانی كه پول دارند، سواد ندارند و كسانی كه سواد دارند پول ندارند تا كتاب بخرند!
3 دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 17:14
+4
payam65
payam65
شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم





خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم





خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم





در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم





و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد





و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد





چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟





چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟





خداحافظ ، تو ای بانوی شب های غزل خوانی





خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی





خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم





خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 14:09
+1
peyman
peyman
عاقبت فرار از مدرسه!
2 دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 13:10
+6
-1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ