یافتن پست: #نخ

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بیاین ی بازی بکنیم
من ی جمله میگم هر کی نخندید جایزه داره
پرسپولیس سرور استقلاله
دیدگاه  •   •   •  1392/06/11 - 17:57
+5
behzadsadeghi
behzadsadeghi
در مجلس خواستگاری...بعد از نیم ساعت سکوت! مادر داماد:ببخشین,کبریت دارین؟ خانواده ی عروس:کبریت؟!برای چی؟! مادر داماد:والا پسرم می خواست سیگار بکشه... خانواده ی عروس:پس داماد سیگاریه...؟! مادر داماد:سیگاری که نه...والا مشروب خوردن ..بعد از مشروب سیگار می چسبه... خانواده ی عروس:پس الکلی هم هست...؟ مادر داماد:الکلی که نه...والا قمار بازی کرد,باخت! ما هم مشروب دادیم بهش که یادش بره... خانواده ی عروس:پس قمارم بازی می کنه...؟! مادر داماد:آره...دوستانش توی زندان بهش یاد دادن... خانواده ی عروس:پس زندانم بوده...؟! مادر داماد:زندان که نه...والا معتاد بوده,گرفتنش یه کمی بازداشتش کردن خانواده ی عروس:پس معتاد بوده...؟! مادر داماد:آره...معتاد بود,بعد زنش لوش داد... خانواده ی عروس:زنش؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!! !!!!! مادر داماد:اه,چقدر آدمو سوال پیچ می کنین!!!اصلا ما کبریت نخواستیم!... . نتیجه ی اخلاقی:همیشه موقع خواستگاری رفتن کبریت همراهتون داشته باشین
دیدگاه  •   •   •  1392/06/11 - 16:49
+6
fingliiiiiiii
fingliiiiiiii
{-35-}رفاقتو از دست فروش بازار نخریدم....

{-35-}بلکه تو کوچه های خاکی محلمون یادگرفتم

{-35-}پس خوب میدونم که برای کدوم رفیق زمین بخورم که از زمین خوردنم شاد نشه ......

{-35-}بلکه دسته خاکیمو بگیره و از زمین بلندم کنه ........

به سلامتی هرچی رفیقه خاکییه.........

{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}
آخرین ویرایش توسط fingilii در [1392/06/11 - 17:23]
دیدگاه  •   •   •  1392/06/11 - 16:46
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

کودکی که گناه خویش را بدون پرسش ما به گردن می گیرد
در حال گذراندن نخستین گام های قهرمانی است

دیدگاه  •   •   •  1392/06/11 - 16:10
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



نخستین گـام ... برای از میان برداشتن "یک مــلـت"...
پاک کردن "حــافظـــه " آن است ...
باید " کتابها و فرهنگ و تاریخش " را از بین برد
و باید کسی را داشت که کتابهای تازه ای بنویسد
و فرهـــنگ و تاریــخ تازه ای جعـــل کند ...
کوتاه زمانی بعد ...
ملت آنچه را که هست و آنچه را که بود ...
با خنده فراموش میکند
خیلی زود میبینید که
"زبــــــان" به مرگ طبیـــــعی میمیرد ...
میلان کوندرا.


دیدگاه  •   •   •  1392/06/11 - 15:49
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ديدين صبحا که بيدار ميشين بعدش يه لحظه دوباره ميخوابين،
بيدار که ميشي ميبيني
۳۰دقيقه گذشته؟؟؟
حالا تابلوئه که
۵دقيقه بيشتر نخوابيديا ! فکر ميکنن ما خريم !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 21:09
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
معلم : 10 تاسیب داریم من 9 تاشو میخورم ، چند تا سیب میمونه؟ بچه: همون یكی روهم بردار بخور بدبخت سیب نخورده !
1 دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 20:56
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یادم میاد بچه بودم تو مهمونی سر سفره غذا، نوشابه خورده بودم بعد از دماغم اومده بود بیرون، بعد همه حالشون

بد شد منم که دماغم داشت میسوخت با مشت کوبیدم سر زمین! مشتم خورد سر قاشق، قاشق پرت شد طرف

دهن بابابزرگم دندون مصنوعیش شکست یکی از دندوناش افتاد تو غذا!! دیگه همه پراکنده شدن کسی غذا

نخورد!! خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 18:40
+2
xroyal54
xroyal54
ینی با اون شدتی که مامانم موقع ماشین روندن من آیت الکرسی میخونه!
عبدالباسط تو ختم باباش اونجوری قرآن نخونده
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 23:32
+10
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
کاش میشد که کسی می آمد باور تیره ما را می شست

و به ما میفهماند دل ما منزل تاریکی نیست

و اخم بر چهره بسی نا زیباست

بهترین واقعه همان لبخند است

کاش میشد که به انگشت نخی می بستیم

تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 21:53
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ