یافتن پست: #نشسته

saman
saman

یارو میره رستوران سوپ بخوره


سفارش میده ولی خیلی طول میکشه ،


میبینه یکی اونور نشسته ، یه کاسه سوپ جولوشه و داره سیگار میکشه .


میگه : جناب من عجله دارم ، سوپ شمارو بخورم، سوپ من که اومد مال شما


... سوپ رو که تا آخرش میخوره میبینه یه مارمولک خشکی تهش چسبیده !


... ... ... هر چی خورده بود بالا میاره تو کاسه !


اون سیگاریه میگه :


تو هم دیدیش ... !


دیدگاه  •   •   •  1392/06/29 - 01:08
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
نفسهايم بي تو، بوي خاكستر سيگار پيرمردي رامي دهد كه به جواني ازدست رفته اش مي انديشد...! اما نه، انگار در نبودنت پيرتراز پيرمردي شده ام كه در زير سايه ي عصايش نشسته و با خدايش حرفها دارد.................................
دیدگاه  •   •   •  1392/06/28 - 14:21
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﺍﺯ ﭘﯿﮑﺎﻥ ۵۷ ﮐﻪ ﯾﮏ ﭘﺴﺮ 5 ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺳﺒﻘﺖ ﮔﺮﻓﺖ , ﻣﺎﺷﯿﻦِ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺎﺷﯿﻨﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﻨﺪﺗﺮ ﻣﯿﺮﻩ ...


گـــــاهی وقتا داشته های ما
آرزوی دیگـــــران است ...


دیدگاه  •   •   •  1392/06/27 - 21:15
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو هواپیما نشسته بودم ...
بغل دستیم بهم میگه:
من اصن هیچ اعتقادی به اسلام ندارم!
.
.
.
.
.
یهو هواپیما یه تکون خورد گفتش:
یا ابلفضل نوکرتم !!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/27 - 20:24
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
امشب همینجور که نشسته بودم روبروی مامانم . از بیکاری داشتم این طول و عرض دماغمو با انگشت شست و اشاره اندازه میگرفتم و در حال برآورد اندازه دماغم بودم ... مامانمم هر از چند گاهی نگام میکرد ... یهو بعد از اندازه گیری گفتم : مامان نگا عرض دماغم اینقدیه ! ... بعد گف میدونی تو باید با کولیس اندازه های دماغتو بگیری ! بعدم خندید :)))))))))))))))))))
یادم اومد کولیس وسیله ای هس که باهاش قطر لوله و استوانه ها رو اندازه میگیرن
و باز من موندم چی جوابشو بدم و نهایتا خیت شدم :l
دیدگاه  •   •   •  1392/06/27 - 17:07
saeed
saeed

از کوچه پس کوچه های قلبم روی خاک کویر تو پرسه میزنم .


به کجا خواهم رفت لمس دست تو خواب نیست پلها شکسته است.


شبها آسمان هم دیگر لالایی نخواهد گفت.


افسوس گهواره ام خالیست.


تو به یاد چه کسی نشسته ای؟


جاده تاریک است و کوچه بنبست.

دیدگاه  •   •   •  1392/06/26 - 20:32
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺩﻭﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻧﺎﺭ ﻣﯿﮕﻦ ﺑﺎ ﻧﻈﻢ ﻭ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﯾﮑﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﻭﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺫﺭﺕ ﺷﻠﻮﺍﺭﮎ ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﺗﻮ ﮐﻮﭼﻪ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﻨﻦ!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/25 - 21:48
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



حسرت!

یعنی رو به رویم نشسته ای

و باز خیسی چشمانم را

آن دستمال خشک بی احساس پاک کند

حسرت!

یعنی شانه هایت دوش به دوشم باشد

اما نتوانم از دلتنگی به ان پناه ببرم

حسرت!

یعنی تو که در عین بودنت

داشتنت را ارزو میکنم....!





دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 21:38
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
جوری که هر کجا نشسته ای … هر جا که می روی ….
در هر کاری که میکنی … “خــــــــودت ” حضور داشته باشد ،
یــــک حضــــــــــور بـــی ماننـــد …
اما خالــــــی از تکبــــر ، حسادت ، ریــــــا …
باور کن تا عاشق خودت نباشی ….
عاشق هیچ کس نمیتوانی بشوی ….
و هیچ کس هم ..(!)… عاشقت نمیشود
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 14:40
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




قلب بزرگ ما،
پرنده ی خیسی است
بنشسته بر درخت کنار خیابان
در زیر هر درخت
صدها هزار برهنه ی بیدار
از تبر
جنگل!
ای کاش قلب ما
می خفت بی هراس
بر گیسوان در هم نمناکت.
ای کاش
تمام خیابان شهر
جنگل بود.


دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 19:21
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ