یافتن پست: #نشسته

aB'Bas S
aB'Bas S
تو تاکسی نشسته بودم یه بچه هم پشت سرم نشسته بود با مامانش همه اش داشت گریه میکرد موز میخواست هی غر غر میکردو گریه میکرد همه کلافه شده بودیم راننده خواست آرومش کنه بهش گفت عزیزم الان پیاده میشید مامان برات موز میخره
بچه هم پررو نه گذاشت نه برداشت با همون حالت گریه به راننده گفت( بالهجه کرمانی غلییییییییظ )تو دیگه گا مخورررر!!!!!!!
آقا سکوتی تاکسیو گرفت که تو قبرستون هم نیست…!(کرمانیا به گه میگن گا ببخشید محض اطلاع گفتم){-7-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 18:45
+8
reza
reza
روبروی بهشت نشسته ام

و جهنمی از دلتنگی با من است

تا پل دستانت

فرسنگها فاصله دارم

بی تابم وخسته

نسیم صبحگاهی همیشگی گونه خیسم را مچاله می کند

بهشت کم کم روشن می شود

سایه ها و سنگها یادت هست؟

آرامش را از یاد برده ام دراین جهنم هیاهو

می آیی آیا؟؟

قایقبان منتظر ماست گویی

تا بهشت آن سوی آب

تنها چند بوسه

و دقیقه ای آغوش گرم تو

راهست

تا تو

اما ... ؟
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 17:45
+4
Tiam Mohseni
Tiam Mohseni
نشسته ام....
کجا؟!
کنار همان چاهی که تو برایم کنده ای....
عمق نامردیت را اندازه می گیرم!!!!{-51-}
5 دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 01:11
+5
mah3a
mah3a
دکتر به فامیل ما قرص داده گفته نصف قرص صبح نصف قرصو شب میخوری. قرصا هم که نصف نمیشدن. نشسته یه روز با قند شکن همه قرصارو نصف کرده میگه خرده هاشم میریختم تو دهنم میخوردم!!!!!!تازه قزصهای عیدمو هنوز نصف نکردم!!!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 17:24
+7
maryam
maryam
نشسته ام....
_ کجا؟
...کنار همان چاهي که تو برايم کندي....
عمق نامردي ات را اندازه مي گيرم!!!!!!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/17 - 22:06
+4
sasan pool
sasan pool
‫امشب به رسم عاشقی یادی ز یاران میکنم
در غربتی تاریک و سرد ، از غم حکایت میکنم
امشب وجودم خسته است ، از سردی دلهای سرد
آیا تو هم در یاد من هستی در این شبهای درد ؟
آره الان پیش عشق جدیدش نشسته داره به ریشت می خنده.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/17 - 17:55
+1
sasan pool
sasan pool
اسمش را میگذاریم؛دوست مجازی اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته . . خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند ...وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش را مینویسد وقت میگذاردبرایم، وقت میگذارم برایش . . نگرانش میشوم دلتنگش میشوم . . وقتی درصحبت هایم،به عنوانِ دوست یاد میشود مطمئن میشوم که حقیقی ست . . هرچند کنارهم نباشیم هرچند صدای هم راهم نشنیده باشیم، من برایش سلامتی و شادی آرزو دارم هرکجا که باشد --- پس دوست من در دنیای مجازی دوستت دارم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/16 - 19:18
Saman Mlh
Saman Mlh
زوجین خارجی موقع دیدن فیلم عروسی‌شون:

آخی...
یادت میاد اون شب چقدر خوش گذشت؟
هیچ وقت یادم نمیره
دوستت دارم
.
.
.
.
.
.
حالا زوجین ایرانی موقع دیدن فیلم عروسی‌شون:

ببین خواهرت چقدر داره ضایع می‌رقصه
شلوار پسر عموت داره می‌افته از پاش
این ایکبیری رو ببین با ننه‌اش نشسته داره غیبت می‌کنه :))))
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/16 - 13:33
+5
نیوشا
نیوشا
روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش
قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید .
روزنامه
نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه
بود..
او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی
او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او
گذاشت و انجا را ترک کرد.
عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شدکه کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است
مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟
روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد.
مرد کور هیچوقت
ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!!
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/15 - 20:16
+9
عسل ایرانی
عسل ایرانی
تركه با چند تا رشتيه نشسته بودن داشتن جوك مي گفتن، رشتيا براي تركا جك ميگن، نوبت تركه كه ميشه،‌ تا مياد بگه: يه روز رشتيه... همه بهش ميگن بشين بابا نميخواد بگي! دوباره يه دور ميزنه ميرسه به تركه، باز تا مياد بگه: يه روز يه رشتيه... ميپرن وسط حرفش، نميذارن بگه. بار بعد كه نوبت ميرسه به تركه، ميگه: يه روز يه تركه داشته ميرفته با سر ميخوره زمين! همه رشتيا ميخندن، بعد تركه ميگه: ‌ولی وقتي بلندش ميكنن ميبينن رشتي بوده!!
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/14 - 11:14
+11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ