یافتن پست: #نگاهت

*elnaz* *
*elnaz* *
من دزدکی نگاهت می کنم تو نگاهت را از من می دزدی هر دو دزدیم نه .... ؟؟؟!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/21 - 22:25
+2
ronak
ronak
هنوز هم..
چشمانم نگاهت را..
نگاهم لبــانت را..
و لبــانم لبانت را نشانه میرود در طلب یک بــوسه..
هنوز هم زیباست انتظار آغــوشت را کشیدن…
حتی زیباتر از گذشته…
دیدگاه  •   •   •  1390/12/21 - 21:43
+5
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
از دست تو دلگیرم ارامش نمیگیرم
با یاد تو من هرشب من با خودم درگیرم
خواستم پا بندت نشم
اما افسوس که خیلی دیر جنبیدم
تو خوب فهمیدی که دل باختم
من از نگاهت اینو فهمیدم
دلبری ازتو دلبستگی از من
عاشقی از تو وابستگی از من
ازتو دلبستگی از من دلبری
عاشقی از تو وابستگی از من
عجیبه که یکی شبیه من
به یک نگاه ساده دل داده
با اون غرور و خودخواهی
حالا به دستو پات افتاده
وقتشه باور کنی حرفامو
من امتحان عشقو پس دادم
هر جوری میخواهی امتحانم کن
تا آخرش پای تو وایسادم
دلبری ازتو دلبستگی از من
عاشقی از تو وابستگی از من
دلبری ازتو دلبستگی از من
عاشقی از تو وابستگی از من
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 17:56
+5
reza
reza
لطافت و سرسختی را به روش آب بیاموزید


دو قطره آب كه به هم نزديك شوند، تشكيل يك قطره بزرگتر ميدهند...

اما دوتكه سنگ هيچگاه با هم يكی نمی شوند !

پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشيم،

فهم ديگران برايمان مشكل تر، و در نتيجه

امکان بزرگتر شدنمان نيز كاهش می یابد...

آب در عين نرمی و لطافت در مقايسه با سنگ،

به مراتب سر سخت تر، و در رسيدن به هدف خود

لجوجتر و مصمم تر است.

سنگ، پشت اولين مانع جدی می ايستد.

اما آب.... راه خود را به سمت دريا می يابد.

در زندگی، معنای واقعی

سرسختی، استواری و مصمم بودن را،

در دل نرمی و گذشت بايد جستجو كرد.

گاهی لازم است كوتاه بيايی...

گاهی نمیتوان بخشید و گذشت...اما می توان چشمان را بست

و عبور کرد

گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری...

گاهی نگاهت را به سمت ديگر بدوزي که نبینی....

ولی با آگاهی و شناخت

درنهایت بخشیدن را خواهی آموخت
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 16:04
+4
☺SAEED☻
☺SAEED☻
این تو نیستی
که مرا از یاد برده ای
این منم
که به یادم اجازه نمیدهم
حتی از نزدیکی ذهن تو عبور کند...
صحبت از فراموشی نیست....

صحبت از لیاقت است ..
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 16:09
+2
reza
reza
دوست دارم از عشق بنویسم

...می نویسم از عشق از تو ای زیبای من از چیزی که به قلب بیمارم امد

وخانه ی متروک دلم خانه ی سیاهی ها را نورانی کردبا قدومش

می نویسم از تو از تویی که عشقت اتش به جانم زد

مینویسم از تویی که عاشقم کردی

وبا دستان پر مهرت مرا به شهر ارزو ها بردی

ای زیبای من ای نگاهت سبزتر از سبزه زار

می‌نویسم تنها صدایت را میخواهم تا موسیقی سکوت لحظه هایم باشد

نگاهت را میخواهم تا روشنی چشمهای خسته ام باشد

وجودت را میخواهم تا گرمای آغوشم باشد

دستهایت را میخواهم تا نوازشگر بی کسی اشکهایم باشد
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 16:01
+3
ali rad
ali rad
من
بهانه ای بیش نبودم...
این را مسیر نگاهت گفت...!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 00:05
+3
d.m
d.m
***
3 دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 21:42
+8
maryam
maryam
دستایی رو پیدا کن که در ضعیف ترین حالتت نگهت دارن. چشمایی که در زشت ترین حالتت نگاهت کنن. قلبی رو که وقتی توی بدترین حالت هستی دوست داشته باشه ، اگر تونستی اینارو پیدا کنی بدون که عشق رو پیداکردی.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/15 - 19:56
+5
sasan pool
sasan pool
از روزی كه

میخ نگاهت شدم

مدام بر سرم می كوبی !!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/14 - 20:56
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ