یافتن پست: #نگاه

سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
یک عمر قفس بست مسیر نفسم را
حالا که دری هست مرا بال و پری نیست
حالا که مقدر شده آرام بگیرم
سیلاب مرا برده و از من اثری نیست
بگذار که درها همگی بسته بمانند
وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 15:14
+5
*elnaz* *
*elnaz* *
ماه به من گفت،اگر دوستت به تو پیامی نمی دهد چرا ترکش نمی کنی؟ به ماه نگاهی کردم و گفتم آیا آسمان تو را ترک می کند زمانی که نمی درخشی؟{-35-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 14:31
+3
☺SAEED☻
☺SAEED☻
اي کاش سرزمينم به جاي "گربه" شبيه "سگ" بود..!! شايد آنگاه مردمانش به جاي اين همه "خيانت" کردن, کمي "با وفا" بودند
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 13:46
+6
Danial
Danial
**فقط یه ایرانی میتونه درحالی ازش عکس بگیرن که یه جا دیگرو نگاه می کنه مثلا حواسش به دوربین نیست.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 08:39
+1
ramin
ramin
دخترک طبق معمول هر روز جلوی کفش فروشی ایستاد و به کفش های قرمز رنگ با حسرت نگاه کرد بعد به بسته های چسب زخمی که در دست داشت خیره شد و یاد حرف پدرش افتاد :اگر تا پایان ماه هر روز بتونی تمام چسب زخم هایت رابفروشی آخر ماه کفش های قرمز رو برات می خرم"دخترک به کفش ها نگاه کرد و با خود گفت:یعنی من باید دعا کنم که هر روز دست و پا یا صورت 100 نفر زخم بشه تا...و بعد شانه هایش را بالا انداخت و راه افتاد و گفت: نه... خدا نکنه...اصلآ کفش نمی خوام
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 00:06
+7
ali rad
ali rad
من
بهانه ای بیش نبودم...
این را مسیر نگاهت گفت...!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 00:05
+3
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
شب از راه میرسد کم کم..
نگاهم اوج میگیرد...
به یادت مینهم پا در خیال حرف های بی دردی
کمی نزدیکتر...کمی رویایی وگاهی به روی دستهایم باش..
شب از نیمه گذشت...آه ای حس بارانی..
مرا ملموس اشک شبنمهای سردت نگه دار...مرا پا در رکاب عشق تا مرز بی هوایی پیش تر ران
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 22:36
+8
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
همین اطراف میچرخم...
صدایی نیست...
فقط یک حسرت کوتاه...
میان ماست انگاری!!
چقدر این روزها را همیشه خواب میدیدم...
چه میگفت ان پیر فرتوته؟!!!
چه میگفت که حسرتم را باد اورد نزدیکتر؟
چرا هر چه می سوزد در این خانه.
دل تنها و بی قاب نگاه مانده در رویاهای فردای من است آیا؟
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 22:25
+4
maryam
maryam
چشم چشم دو ابرو نگاه من به هر سو...پس چرا نیستی پیشم؟ نگاه خیس تو کو؟
گوش گوش دوتا گوش ، یه دست باز یه آغوش...بیا بگیر قلبمو ، یادم تورا فراموش
چوب چوب یه گردن ، جایی نری تو بی من!...دق می کنم میمیرم ، اگه دور بشی از من
دست دست دوتا پا ، یاد تو مونده اینجا...یادت میاد که گفتی ، بی تو نمیرم هیچ جا
من؟ من؟ یه عاشق، همون مجنون سابق
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 22:22
+1
maryam
maryam
غربت را نباید در الفبای شهر غریبی جست, همینکه عزیزت نگاهش رو به دیگری فروخت تو غریبی
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 22:16
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ