یافتن پست: #نگاه

ramin
ramin
دختری به خردمندی گفت: من عاشقت هستم... خردمند گفت: لیاقت شما برادرم است كه از من زیباتر است و پشت سر شما ایستاده... دخترك برگشت و دید كه كسی نیست... خردمند گفت: اگر عاشق بودی پشت سرت را نگاه نمی كردی...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/21 - 00:39
+7
*elnaz* *
*elnaz* *
من که تصویری ندارم در نگاه هیچ کس
خوب شد هر گز نبودم تکیه گاه هیچ کس
کاش فنجانی نسازد کوزه گر از خاک من
تا نیفتد در دلم فال سیاه هیچ کس
زیر بار ظلممان دارد زمین خم میشود
بی تفاوت شد خدا هم چون که آه هیچ کس
بهترین تقدیر گلها چیدن و پژمردن است
سعی کن هرگز نباشی دلبخواه هیچکس
آخرش چوپان تو را با خنده ای سر میبرد
کاش میشد تا نباشی در پناه هیچ کس
عاقبت در زجر هستی قرص نانت میکنند
ماه دور از دست باش و قرص ماه هیچکس
دیدگاه  •   •   •  1390/12/21 - 00:02
+6
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
از دست تو دلگیرم ارامش نمیگیرم
با یاد تو من هرشب من با خودم درگیرم
خواستم پا بندت نشم
اما افسوس که خیلی دیر جنبیدم
تو خوب فهمیدی که دل باختم
من از نگاهت اینو فهمیدم
دلبری ازتو دلبستگی از من
عاشقی از تو وابستگی از من
ازتو دلبستگی از من دلبری
عاشقی از تو وابستگی از من
عجیبه که یکی شبیه من
به یک نگاه ساده دل داده
با اون غرور و خودخواهی
حالا به دستو پات افتاده
وقتشه باور کنی حرفامو
من امتحان عشقو پس دادم
هر جوری میخواهی امتحانم کن
تا آخرش پای تو وایسادم
دلبری ازتو دلبستگی از من
عاشقی از تو وابستگی از من
دلبری ازتو دلبستگی از من
عاشقی از تو وابستگی از من
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 17:56
+5
OMiD
OMiD
عمه بلقیس به همه چیز کار داشت ، به اینکه دختر همسایه تازگی ها زیر ابرویش را برداشته ، به اینکه زن مطلقه ای که طبقه ی دوم زندگی می کرد بعد از نیمه شب برگشته ، به اینکه فلانی توی مهمانی دامن کوتاه پوشیده. عمه بلقیس زن نجیبی بود و دوست داشت که همه ی دنیا مثل او به مقوله ی نجابت نگاه کنند. هرکس حرکتی می کرد که با عرف و سنت های او نمی خواند عمه بلقیس لبش را می گزید و روی گونه هایش می زد اما هیچ پاسخ صریحی برای رد آن نداشت. اگر خیلی به چالش می کشیدی اش و ثابت می کردی که فلان کار آنقدرها هم بد نبوده می گفت: وا خدا مرگم بده ،همسایه ها چی فکر می کنند؟؟؟چون اصولا اینکه بقیه چه فکری می کنند در فرهنگ عمه بلقیسی از اینکه خود آدم چه فکری می کند مهم تر است.
لازم نیست عمه ی کسی باشید تا عمه بلقیس باشید. “عمه بلقیسی” فرهنگ غالب کشور ماست. عمه بلقیس ها همه جا هستند و به همه چیز کار دارند. به عقاید دیگران، به لباس پوشیدن دیگران، به آدامس خوردن دیگران، به اینکه کی با کی رفت و با کی آمد و با کی خوابید. عمه بلقیس ها داعیه دار فرهنگ و شرافت و نجابت و همه چیزهای اینجوری هستند و ماموریت دارند مردم را زیر ذره ب
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 17:14
+2
-2
reza
reza
سهراب : گفتی چشمها را باید شست ! شستم ولی…..
گفتی جور دیگر باید دید! دیدم ولی…..
گفتی زبر باران باید رفت رفتم ولی….. او نه چشم های خیس و شسته ام را نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت :
دیوانه باران زده
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 16:15
+4
reza
reza
دندانپزشک آخرین دندانِ گرگ را کشید!

نگاهی به صورت گرگ انداخت و پوزخندی زد...!

گرگ زیر لب گفت:

بخند...

اینست عاقبتِ گرگی که ......

عاشق گوسفندی شده باشد...!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 16:08
+6
reza
reza
لطافت و سرسختی را به روش آب بیاموزید


دو قطره آب كه به هم نزديك شوند، تشكيل يك قطره بزرگتر ميدهند...

اما دوتكه سنگ هيچگاه با هم يكی نمی شوند !

پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشيم،

فهم ديگران برايمان مشكل تر، و در نتيجه

امکان بزرگتر شدنمان نيز كاهش می یابد...

آب در عين نرمی و لطافت در مقايسه با سنگ،

به مراتب سر سخت تر، و در رسيدن به هدف خود

لجوجتر و مصمم تر است.

سنگ، پشت اولين مانع جدی می ايستد.

اما آب.... راه خود را به سمت دريا می يابد.

در زندگی، معنای واقعی

سرسختی، استواری و مصمم بودن را،

در دل نرمی و گذشت بايد جستجو كرد.

گاهی لازم است كوتاه بيايی...

گاهی نمیتوان بخشید و گذشت...اما می توان چشمان را بست

و عبور کرد

گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری...

گاهی نگاهت را به سمت ديگر بدوزي که نبینی....

ولی با آگاهی و شناخت

درنهایت بخشیدن را خواهی آموخت
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 16:04
+4
reza
reza
آهاي ... دخترك برگشت ،
چه بزرگ شده بود . پس كبريتهايت كو ؟
پوزخندي زد.گونه اش آتش بود سرخ، زرد.
ميخواهم امشب با كبريتهاي تو شهر را به آتش بكشم!
دخترك نگاهي انداخت تنم لرزيد...
كبريتهايم را نخريدند سالهاست تـــــــــــَـــــــن مي فروشم ......
ميخري؟
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 15:54
+6
mitra
mitra
خیلی سخته ...
عاشق کسی باشی ...
که روحشم خبر نداشته باشه ...
اما خیلی شیرینه ... که یواشکی ...
عاشقانه نگاهش کنی......
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 15:27
+7
سحر
سحر
به نظر شما در تصویر زیر رنگ قسمت بالایی و پایینی چه تفاوتی با هم دارد؟

خوب دقت کنید.
.
.
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 14:32
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ