یافتن پست: #نگاه

رضا
رضا
ای صمیمی ای دوست...

گاه بی گاه لب پنجره خاطره ام میایی....

دیدنت حتی از دور ...

آب بر آتش دل می پاشد

آنقدر تشنه دیدار توام

که به یک جرعه نگاه تو قناعت دارم....

دل من لک زده است

گرمی دست تو را محتاجم ....

ای قدیمی ای خوب.....

تو مرا یاد کنی یا نکنی

من به یادت هستم....

من صمیمانه به یادت هستم....
دیدگاه  •   •   •  1390/11/10 - 13:19
+2
vahid
vahid
مازندرانی ترین اس ام اس سال : رزین نگاهت میچکای دلم را پتکا کرد!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/10 - 01:09
+1
arshia
arshia
ماه به من گفت،اگر دوستت به تو پيامي نمي دهد چرا تركش نمي كني؟ به ماه نگاهي كردم و گفتم آيا آسمان تو را ترك مي كند زماني كه نمي درخشي؟
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 22:24
+1
ronak
ronak
باردار شدن و زایمان یک مرد آمریکایی... یعنی چی?
1 دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 19:29
+7
mina_z
mina_z
وقتی دخترا دور هم خلوت میکنند!!!! ۱- وای این انگشتر رو کی خریده ؟ چقدر قشنگه !!!!! ۲- وای الهام جون نبودی امروز من با اون پسره قرار داشتم . اینقدر با هم حرف زدیم . حتی اسم بچه هامون هم انتخاب کردیم ۳- من خیلی دلم میخواد آی دی این پسره رو بدست بیارم تا باهاش چت کنم . ۴- امروز یه پسره خوشتیپ و با کلاس توی دانشگاهمون اومده بود . هر چی عشوه و ناز کردم براش تحویلم نگرفت . مگه من خوشکل نیستم ۵- سارا دیدی چه پسره مودبی توی فروشگاه بود . حتی توی صورتمون هم نگاه نکرد . خیلی پسره سر به زیری بود من که دلم پیشش گیر کرده
1 دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 19:13
+8
masoud
masoud
زنه به شوهرش میگه:عزیزم اصلا تو تا حالا بامن عشق بازی کردی؟ مرده یه نگاه به 5 تا بچه اش میندازه میگه: پ ن پ این کره خرارو از گوگل دانلود کردم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 18:36
+8
رضا
رضا
رفتيم و كس نگفت ز ياران كه يار كو؟ آن رفته ي شكسته دل بي‌قرار كو؟ چون روزگار غم كه رود رفته‌ايم و يار حق بود اگر نگفت كه آن روزگار كو؟ چون مي‌روم به بستر خود مي‌كشد خروش هر ذرّه‌ي تنم به نيازي كه يار كو؟ آريد خنجري كه مرا سينه خسته شد از بس كه دل تپيد كه راه فرار كو؟ آن شعله‌ي نگاه پر از آرزو چه شد؟ وان بوسه‌هاي گرم فزون از شمار كو؟ آن سينه يي كه جاي سرم بود از چه نيست؟ آن دست شوق و آن نفس پُر شرار كو؟ رو كرد نوبهار و به هر جا گلي شكفت در من دلي كه بشكفد از نوبهار كو؟ گفتي كه اختيار كنم ترك ياد او خوش گفته‌اي وليك بگو اختيار كو؟
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 17:37
+3
ronak
ronak
در Romantic
نمیــــــدانمـــ تعبیـــــر نگاهتـــــــ خداحافظـــــ یستـــ ــ ـ یا انتــــــظار ؟!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 16:05
+3
ronak
ronak
در Romantic
امشب دوباره غرق در تمنای دیدنت سرمه ی انتظار به چشمانم میکشم امشب دوباره تو را گم کرده ام میان آشفته بازار افکار مبهمم توی کوچه های بی عبور پاییزی دستان گرمت را .. نگاه مهربانت را .. شانه های بی انتهایت را منتظر نشسته ام
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 15:57
+2
ronak
ronak
در Romantic
خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ، همین آغوش مهربانت چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است آرامم ، می دانم اینک کجا هستم، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،همانجایی که انتظارش را می کشیدم و هر زمان خوابش را می دیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود.... در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز ، نه می دانم زمان چگونه می گذرد و نه می دانم در چه حالی ام تنها می دانم حالم از این بهتر نمی شود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمی شود گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ، عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 15:52
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ