یافتن پست: #هایم

maryam
maryam
چگونه دست دلم را بگیرم ودر کنار
دلتنگیهایم قدم بزنم
در این خیابان
که پر از چراغ و چشمک ماشینهاست
…نه آقایان:
مسیر من با شما یکی نیست
از سرعت خود نکاهید
من آداب دلبری را نمی دانم

.

.

.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 22:42
+3
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
شب از راه میرسد کم کم..
نگاهم اوج میگیرد...
به یادت مینهم پا در خیال حرف های بی دردی
کمی نزدیکتر...کمی رویایی وگاهی به روی دستهایم باش..
شب از نیمه گذشت...آه ای حس بارانی..
مرا ملموس اشک شبنمهای سردت نگه دار...مرا پا در رکاب عشق تا مرز بی هوایی پیش تر ران
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 22:36
+8
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
شب از پشت در های سکوت...آرام آرام پا می نهد در خاطرم
گاه کش میدهد.گاه قوس میدهد این یادها را
یاد تو در یاد من می ماند و
من هم چنان
می نویسم روزهایم را به پای انتظار
.......
با یه کوچولو شرمندگی حرف هایی که اینجا توی تب عشق میزنم همه از خودمه...دل نوشته ان...کپی نیستند...کاش دل پذیر تو هم بیفتد{-29-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 20:18
+4
saeed
saeed
زندگی گرامی تر از آن است که به خصومت بگذرد . بیا کارت شارژهایمان را تقسیم کنیم!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 18:25
+1
reza
reza
بساط کرده ام


و تمام نداشته هایم را

ﺑﻪ ﺣﺮﺍﺝ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ...

بی انصاف چانه نزن

ﺣﺴﺮﺕ ﻫﺎﯾﻢ ...

به قیمت عمرم

تمام شده!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 17:09
+3
maryam
maryam
خسته ام از تظاهر به ایستادگی از پنهان کردن زخم هایم زور که نیست ! دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم و با لبخندی مسخره وانمود کنم همه چیز رو به راه است....!
............اصلأ دیگر نمیخواهم که بخندم میخواهم لج کنم ، با خودم ، با تو ، با همه ی دنیا...! چقدر بگویم فردا روز دیگریست و امروز بیاید و مثل هر روز باشی....؟؟!
خسته ام .... از تو .... از خودم....از همه ی زندگی ..... میخواهم بکشم کنار !
از تو ... از خودم..... از همه ی زندگی .....
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 15:13
+4
reza
reza
کاش همیشه در کودکیمان میموندیم
تا به جای دلهایمان
سر زانوهایمان زخم میشد
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 14:06
+5
sasan pool
sasan pool
گاهی دلتنگ تو و تمام نوشته هایم می شوم...
باز میکنم... دفترچه ام را نگاه می کنم... و میخوانم...
این ها احساسات من هستند.
گاهی خشک می شود...
و گاهی...
وجودم را لبریز می کند
: بازهم برگه پر می کنم... قلم میزنم
به اینها چه می گویند؟؟؟؟ نوشته ، نثر، عادت، دلتنگی، احساس یا تو...
: زیبای من
نیازی به پاسخ نیست همین که بهانه ی نوشتنم شدی ... بس است
{-31-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 11:01
+4
sasan pool
sasan pool
‫من بار آخر ورق را
با دلم بر میزنم
بار دیگر حکم کن
اما نه بی دل، با دلت
دل حکم کن (حکم دل)
هر که دل دارد
بیاندازد وسط
تا که ما دلهایمان را رو کنیم
دل که روی دل بیفتد عشق حاکم می شود
پس به حکم عشق
بازی می کنیم
ایندل من
رو بکن حالا دلت را
دل نداری
بر بزن اندیشه ات را
(حکم لازم)
دل سپردن، دل گرفتن
هر دو لازم!؟!؟
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 10:42
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
کاش می دانستی........{-35-}، من سکوتم حرف است، حرف هایم حرف است،

خنده هایم، خنده هایم حرف است.

کاش می دانستی،

می توانم همه را پیش تو تفسیر کنم.

کاش می دانستی، کاش می فهمیدی،

کاش و صد کاش نمی ترسیدی که مبادا دل من پیش دلت گیر کند،

یا نگاهم تلی از عشق به دستان تو زنجیر کند.

من کمی زودتر از خیلی دیر،

مثل نور از شب چشم تو سفر خواهم کرد.

تو نترس، سایه ها بوی مرا سوی مشام تو نخواهند آورد.

کاش می دانستی،

چه غریبانه به دنبال دلم خواهی گشت،

در زمانی که برای غربتت سینه دلسوزی نیست.

تازه خواهی فهمید، مثل من عاشق مغرور شب افروزی نیست.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/17 - 21:39
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ