یافتن پست: #هایم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



خوبـــــــه لعنتـــــــــــــیه من...

شب هایم می گذرد بدون اینــــــــکه دلــــــــم هوای آغوشــــــــــــــــت را داشته باشد


آغوشــــــــــــــت ارزانی دیگران...


من مهمــــــــان پاهای بغل کرده ام هستم


و این آرامش را حتی با "تـــــــــــــــــــــو"عوض نخواهم کرد!




دیدگاه  •   •   •  1393/01/16 - 19:22
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



پشت لبخند هایم پنهان شده ام هیچ کس نمیداند که دلم گریان است


یاغی عیار


دیدگاه  •   •   •  1393/01/14 - 18:06
+2
fereshte
fereshte
باخودم اتمام حجت میکنم ...که دیگر نه اشکاز چشمانم فرود آید...          و نه نگاه هایم حیس آب شوند... اما صح که بلند میشوم....     میبینم که بالشم خیسه خیس است!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/01/13 - 14:49
+4
mary jun
mary jun
دیگر ن اشک هایم را خواهی دید
ن التماس هایم را
و ن احساسات این دله لعنتی را ...
ب جای آن احساسی ک کشتی
درختی از   "   غرور   "   کاشتم ....
دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 22:41
+7
mary jun
mary jun
امروز ب    "   آن  "   می اندیشم
ک روی   "   شانه هایم  "   گریه کرد....
و نوبت   "  من   "  ک شد
"  شانه  "   خالی کرد  ...
دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 21:09
+5
mary jun
mary jun
روزگاری خواهد رسید...
همچنان ک در آغوش دیگری خفته ای ...
ب یاد من ...
ستاره ها را خواهی شمرد تا آرام شوی !
دلت هوایم را خواهد کرد ....
ب یاد خواهی آورد با هم بودن هایمان را ...
ب یاد خواهی آورد
خنده هایم را ...
ب یاد خواهی آورد اشک هایم را ...
مطمئنم در آن لحظه در دلت میگویی : من تو را می خواهم !
دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 20:17
+5
mary jun
mary jun
ب همه چیز عادت می کنیم
ب داشته ها و نداشته هایمان

خیلی طول نمی کشد
جلوی آینه زل بزنی ب خودت
موهایت را کنار بزنی
و با خودت بگویی
اصلا مگر داشتی اش
مگر از اول بود ؟!
ک بودن و نبودنش مهم باشد ....
دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 20:02
+5
mary jun
mary jun
درد دارد....
من عاشقانه هایم را بنویسم و دیگران یاد عشقشان بیفتند ...
ولی تو ..
بی خیال ....!!
دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 19:48
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



رقص آزربایجانی

مظهر یک تمدن ... یک فرهنگ غنی ... یک تاریخ کهن است ...

قدر داشته هایمان را بدانیم ...

آرزوی هر ملتی است ... داشتن چنین اصالتی ...


2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/8 - 15:43
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



مـے ترسم از نبوבنت و از بوבنت بیشتر...!

نـבاشتنت ویرانم میڪنـב وבاشتنت متوقفم...!

وقتـے نیستـے ڪسـے را نمـے خواهم و وقتـے هستے تورا میخواهم..!

رنگهایم بے تو سیاه است وבر ڪنارت خاڪسترے ام...!

خـבاحافظے ات به جنونم میکشـב و سلامت به پریشانے ام...!

بے تو בلتنگم وباتو بیقرار...

بے توخسته ام وباتو בر فرار...

בرخیال مــלּ بمان... از ڪنار مــלּ برو...!!

مــלּ خو گرفته ام به نبوבنت...!

از سڪوتم بترس …

وقتی ڪـﮧ ساڪـــت می شوم ….

لابـב همـﮧ ے בرב בل هایم را بـرבه ام پیش خـــבا ... !


دیدگاه  •   •   •  1393/01/8 - 12:45
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ