یافتن پست: #هایم

binam
binam







دو فنجان قهوه ریخته ام


کنار سینی گل رُزی برای تو


روی صندلی میز کارت نشسته ای با چشمانی خسته


با دیدن گل ، نگاهت رنگ محبت میگیرد


و من کنار تو می نشینم و از دلم حرف ها میزنم


لبخندت خسته است اما همین برایم کافیست


که تو به من گوش میدهی


با نگاهت درکم میکنی


و با لبخندت به من محبت میکنی


نمیدانی چه لذتی دارد همین که فقط تو را نگاه کنم


با زبان نه


با نگاه نه


با تمام وجودم بهت اثبات میکنم که چقدر دوستت دارم


فنجان قهوه را بر میدارم و جرعه ای می نوشم


از تلخی قهوه پلکی بهم میزنم


هیف که رویای شیرینم به تلخی حقیقت و به پلک زدنی تمام شد


تا کی باید شیرینی رویای من با تلخی حقیقت درآمیخته باشد


من که چیزی نمیفهمم از این تنهایی های خشک شده بر نگاه هایم


خدایا من منتظر نشانه هستم


هنوز هم پای قول هایم ایستاده ایم


.


.


.


.


بی نام

دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 18:10
+3
binam
binam
چشم هایم را نگاه تو ربود
و دلم را خنده هایت
من متصل شدم به راهی عمیق باتو بودن
در حالی که دیگر تو نیستی!!!!


بی نام
دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 18:05
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دلم آرامش دریایی میخواهد
که در پس تلاطم مووووجهایش
صدای عشق نوازشگر لحظه هایم باشد...
دلم توووووو میخواهد
با لبخند یاسی ات....
که به یکباره مست میکند
تمام مرا...
عشق های افراطی بلوغ،
عزیزم های کلیشه ای،
وابستگی های کودکانه
نمیخواهم...
دلم توووویی میخواهد که سکوتم را معنی کند....





دیدگاه  •   •   •  1392/08/10 - 20:38
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زندگی میکنم ... حتی اگر بهترین هایم را از دست بدهم!!! چون این زندگی کردن
است که بهترین های دیگر را برایم میسازد بگذار هر چه از دست میرود برود؛
من آن را میخواهم که به التماس آلوده نباشد، حتی زندگی را ..X
دیدگاه  •   •   •  1392/08/10 - 20:06
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
آنقدر هوایم را داری که نفس کشیدن برایم سخت شده ! بس است دیگر رهایم کن درست است... من بی لیاقتم ... هوایی شده ام !


دیدگاه  •   •   •  1392/08/9 - 19:45
+7
✸ Aram ♑ الهه تَــــלּـــهاے ✸
✸ Aram ♑ الهه تَــــלּـــهاے ✸
من زانوهایم را در آغوش کشیده بودم....


آن هنگام که تو....


برای آغوش دیگری....


زانو زده بودی...


96023314667515075063.jpg
دیدگاه  •   •   •  1392/08/9 - 16:16
+9
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



همین روزها می آئی...
میدانم بالاخره یک روزی از این روزها پیدایت می شود...
تمام رویاهایم را به تصویر می کشی...
تازه می شوم...
دوباره و دوباره...
هر بار که شعری را در گوشم زمزمه میکنی...
تو تمامت شعر است!
می دانم...
همین روزها می آئی...
یکی از همین عصرهای خسته کننده ی دلگیر...
یکی از همین وقت های دلتنگی...
همین روزهای ملال آور...
فنجان قهوه را روی میز میگذارم،
روی عاشقانه های روزهای نبودنت...
دیگر به کافئین نیاز ندارم!
نمیخواهم بی تو بودن را بیدار باشم...
میخواهم در آغوشت خواب ببینم...





دیدگاه  •   •   •  1392/08/8 - 20:03
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



کاش چیزی دیگر جز دلم هم پیشِ تو جای می گذاشتم
دل را می توانی انکار کنی
پنهان حتی
اما شاید اگر ردِ دلتنگی هایم را در چشمانت می کشیدم
هرکس خیره به چشمانت می شد
مرا می دید
که سرگردان دارم در مردمکانِ چشمانت می گردم
اینطور لااقل
شاید کسی؛ جایی؛ روزی از تو می پرسید
می پرسید :
کسی خودش را در تو جا گذاشته ؟
و تو
یادِ من می کردی
یادِ دلم
و یادِ سرگردانی هایم....





دیدگاه  •   •   •  1392/08/8 - 20:02
+2
✸ Aram ♑ الهه تَــــלּـــهاے ✸
✸ Aram ♑ الهه تَــــלּـــهاے ✸
@ramin-rtbm







نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن.


ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد.


کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد



دیدگاه  •   •   •  1392/08/8 - 19:33
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دیشب که
نمی دانستم

به کدام یک از دردهایم بگریم

کلی خندیدم




دیدگاه  •   •   •  1392/08/8 - 19:33
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ