یافتن پست: #هایم

nanaz
nanaz
خماری هایم را کشیده ام....
هر جور میخواهی ترکم کن......
دیدگاه  •   •   •  1392/07/6 - 16:03
+6
saman
saman


خدایا کودکیم را گرفتی جوانی ام را دادی . . . .


عقلم را گرفتی عشق را دادی . . .


عشق را گرفتی و تنهایی را دادی . . . 


خنده هایم را گرفتی و غم را دادی . . .


آرزوهایم را گرفتی و حسرت ها را دادای .. . .


خدایا برگرد . . .


من هنوز نفس میکشم . . .یادت رفت نفسم را بگیری . . .



دیدگاه  •   •   •  1392/07/6 - 01:09
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نگران نباش

من انقدر امروز و

فردا های نیامدن را دیده ام

که دیگر هیچ وعده ی بی سر انجامی

خواب و خیال ارزو هایم را اشفته نمیکند

حالا یاد گرفته ام که فراموشی دوای درد همه ی

نداشتن ها

نخواستن ها

و

نیامدن هاست

یاد گرفتم که از هیچ لبخندی خیال دوست داشتن به سرم نزند

یاد گرفتم که بشنوم تا فردا و به روی خود نیاورم که فردا ها

هیچوقت نمیایند
دیدگاه  •   •   •  1392/07/5 - 22:22
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نگران نباش

من انقدر امروز و

فردا های نیامدن را دیده ام

که دیگر هیچ وعده ی بی سر انجامی

خواب و خیال ارزو هایم را اشفته نمیکند

حالا یاد گرفته ام که فراموشی دوای درد همه ی

نداشتن ها

نخواستن ها

و

نیامدن هاست

یاد گرفتم که از هیچ لبخندی خیال دوست داشتن به سرم نزند

یاد گرفتم که بشنوم تا فردا و به روی خود نیاورم که فردا ها

هیچوقت نمیایند
دیدگاه  •   •   •  1392/07/5 - 22:21
+4
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

یا رب …
فهمیده ام که به اندازه ی همه ی نگرانی هایم ، تو را نشناخته ام


دیدگاه  •   •   •  1392/07/5 - 21:33
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دلم تنگ است برای کسی که نمی داند... ..

نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم... ..

می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد.... ..

پس بگذار که نداند بی او تنهایم... ..

دور میمانم که نزدیک بماند..
دیدگاه  •   •   •  1392/07/5 - 17:42
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
می گویند خنده بر هر درد بی درمان دواست
نمی دانم چرا خنده های من نمك دردهایم هست
دیدگاه  •   •   •  1392/07/5 - 17:37
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نمی دانم دوستش دارم یا نه؟!

با هم قدم میزنیم

با هم میخوابیـم

دلم که میگیرد، آغوشش را بـــاز می کنـــــد

و بر گونه هایم بوسه میزند

اما نمی دانم دوستش دارم یا نه؟!

” تنهاییـــــم را ” …
دیدگاه  •   •   •  1392/07/4 - 19:45
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
صدای باور پاییز می آید
برگی سال ها سکوت را زیر قدم هایم
آهسته می شکند
این گونه خلوتم پاره می شود
پاییز را خوب می فهم
صدای [!]گ را خوب می شناسم
ببین
مرگ این برگ چه زیباست
سرابی مبهم از بهار میبینم
صدای مرگ می آید
صدای باور پاییز می آید
خش خش مردن این برگ ها
زندگی من ترانه می شود...
دیدگاه  •   •   •  1392/07/4 - 18:18
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یاد داری
در آن روز آخر
تو اشک میریختی
من زجه میزدم
تو زمین و زمان را نفرین می کردی
من به خدا قسم میخوردم
راستش دروغ بود
فقط نمیخواستم بشکنی
نمیخواستم دیگر
به این دیوانه تکیه بدی
رفتنم مردی نبود
ولی کلاهت را قاضی بکن
دروغ هایم هم
نامردی نبود

#آزاد#
دیدگاه  •   •   •  1392/07/4 - 11:49
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ