یافتن پست: #هایم

محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
من یاد گرفته ام وقتی بغض می کنم,وقتی اشک می ریزم,منتظر هیچ دستــــــــــــــی نباشم!!!.وقتی از درد زخم هایم به خودم می پیچم,مرهمی باشم بر جراحتــــــــــم !.من یاد گرفته ام که اگر زمین می خورم,خودم برخیــــــــــزم!.من یاد گرفته ام راهی را بسازم به صداقت!.من یاد گرفته ام که همه رهگذرنــــــــد ,همـــــــــــه !!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/06/17 - 13:42
+1
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

بعد از سال ها دخترک کبریت فروش را دیدم!


بزرگو زیبا شده بود....


به او گفتم:کبریت هایت کو؟؟



میخواهم این سرزمین را به آتش بکشم!


خنده ی تلخی کرد و گفت:کبریت هایم را نخریدند...


سالهاست که خودم را میفروشم!


دیدگاه  •   •   •  1393/06/16 - 20:24
+3
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی مینویسم


.....از لج تو .....از لج خودم


که حاضر نبودیم یک بار این ها را به واقعی به هم بگوییم


دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 21:15
+2
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

دست های تو


تمام دنیای من است


و من همین حالا



تمام دنیا را توی دست هایم دارم


من دیگر هرگز


دلتنگ اشک هایم نخواهم شد


تو مثل باد


تمام قاصدک هایم را


که به شاخه درخت گیر کرده بود


رها کردی...


دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 19:51
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥








کودک میشوم!

دستانی میخواهم که آرامم کنند

مهربانی که به فکر دلتنگی هایم باشد

ولی هیچ کس نمیداند

که بجر تو هیچ نمیخواهم!






دیدگاه  •   •   •  1393/06/13 - 16:09
+3
iman heidary
iman heidary
به خداحافظی تلخ توسوگند نشد***که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم***هرچه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد


{-60-}
دیدگاه  •   •   •  1393/06/7 - 13:45
+5
سعید
سعید

از اعماق رویاهایم ،فریادهایم را سکوت میکنم
تا در حقیقت بمیرد این جسد متحرک
 میان اینهمه دروغ های واقعی
زیر آوارهای باران مانده ام با چتر آهنی
 میشوید خوبی هایم ،را نمیبرد پلیدیهایم را ،
بس که سنگین شده ام سیل ها هم طرفم نمی آیند
بی تو من اینم نه کمتر نه بیشتر

دیدگاه  •   •   •  1393/06/7 - 11:53
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دلم دوست داشتن می خواهد نه هر دوست داشتنی
از همان ها که می شود. . .
ساعت ها در آغوشش بی هیچ حرفی نشست. . .
می شود بی هیچ حرفی هزار نگفته گفت . . .
از همان ها که این آدمها اسمش را گذاشته اند افـــــــــــــسانه !
اما . . .
افسانه هم دست نوشته ی خودِ آدمهاست نیست ؟
پس من و تو می توانیم از قصه هایمان یک افسانه بسازیم
تنها اگر . . .
از سینِ سلامِ رابطه دلمان؛
چشممان؛
حواسمان
اصلا خودِ خودِ خودمان تنها برایِ او باشد

مـــی شـــــود
دیدگاه  •   •   •  1393/05/28 - 21:53
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هیتلر:من تویه جنگ هایی که کردم جان300هزار نفر رو گرفتم!
ناپلون:من در خلال جنگ هایم سر50هزار نفر رو جدا کردم
جولیو سزار:من جسم ۷۰ هزار از اسیرانم را سوزاندم
کالی گولا: من ۲۰۰ هزار نفرو کشتم و دستانشان را قطع کردم
مدیر عامل سایپا: جمع كنین بابا...
دیدگاه  •   •   •  1393/05/27 - 18:31
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
تو را هرگز آرزو نخواهم کرد، هرگــــــــز … چون محال میشوی مثل همه آرزوهایم !
دیدگاه  •   •   •  1393/05/26 - 20:39
+2
صفحات: 4 5 6 7 8 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ