ز چشمت اگر چه دورم هنوز....
پر از اوج و عشق و غرورم هنوز اگر غصه بارید از ماه و سال....
به یاد گذشته صبورم هنوز شکستند اگر قاب یاد مرا.....
دل شیشه دارم بلورم هنوز سفر چاره دردهایم نشد.....
پر از فکر راه عبورم هنوز ستاره شدن کار سختی نیست....
گرشتم ولی غرق نورم هنوز پر از خاطرات قشنگ توام.....
پر از یاد و شوق و مرورم هنوز ترا گم نکردم خودت گم شدی......
من شیفته با تو جورم هنوز اگر جنگ با زندگی ساده نیست.....
در این عرصه مردی جسورم هنوز
تو از منی و من از تو چرا که درد یکیست که آنچه با من و تو روزگار کرد یکیست عجیب نیست که من با تو نیز تنهایم که در مقابل آیینه زوج و فرد یکیست چه فرق می کند اکنون،بهار یا پاییز برای ما که کویریم سبز و زرد یکیست من و تو دشمن تقدیر یک دگر هستیم ولی چه سود، که تسلیم با نبرد یکیست دلم به دور تو سیاره ای است سرگردان که شیوه من و این چرخ هرزه گرد یکیست خدا یکی تو یکی پس از آستان غمت نمی روم که بدانندحرف مرد یکیست