یافتن پست: #همه

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



عاشق پائیزم !

تابستان که فصل قدم زدن نیست!

پائیز را با اینهمه تشریفات و رنگ و لعاب

برای شاعر جماعت طراحی کرده اند

که ساعتها در عوالم خودش پیاده روی کند

و از خیابان ،

کوچه ،

درخت،

کلاغ ،

نیمکت ،

شال گردن


و باد و باران شعر بردارد !


عاشــــــــــــــــــــــــــــق پاییــــــــــــــــــــــــزم


دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 19:18
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



جلسه اول استاد زبانمون ازمون پرسید از زبان انگلیسی چی بلدید ؟؟؟

همه گفتن :

oh yes

oh my god

baby come on

بعدش خودش فهمید قضیه چیه گفت :

خب نخواستیم ، بریم سرِ درس !




دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 18:59
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهی فکر میکنم کار تو سخت تر از من است...
من یک دنیا دوستت دارم
و تو زیر بار این همه عشق قد خم نمیکنی.....!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 23:15
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آتش زدن به یک “سرنوشت”
کبریت نمی خواهد که !!
“پـــا” می خواهد …
که لگد بزنی به همه دارایی یک نفر …
و …
بـــــــــروی .. !!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 22:56
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به سلامتیه بارون که معلوم نیست چند گیگ حافظه داره

که این همه خاطره توش ذخیره شده
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 22:44
+5
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
حرفام قصه نيست كه بخوام دل كسي رو به درد بيارم
تا واسم چندتا قطره اشك بريزه ويك كلمه بگه آخي
دلم مي خواست بتونم شعري بگم از دل پرخونم
يه كوچولو مرهم باش تا باصداي بلند فرياد بزنم
كه خيلي خسته ام از بغضام بگم
نميتونم ديگه بيخيال باشم
چرا باورت نميشه شدم مث يه مترسك ساكت
اين من بودم كه دنيا دنيا شادي داشت همه خاطره داشتن از خنده هاش
آره امروزخيلي تلخ حرفام نميدوني چقدر داغونم

بگذريم ديگه تلخي نميگيره طعمي.....

 #وقتيمن رپ ميگم<img src=" title=":d" />
آسيه همين الان
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 20:08
+8
*elnaz* *
*elnaz* *
ترانه هامو گوش بده وقتي كه بارون مي زنه // وقتي كه اشك آدما معني فرياد منه
ترانه هامو گوش بده وقتي دلت پر از غمه // وقتي تو سُفرت شب و روز يه چيزي مثل نون كمه
با من بخون از مادري كه توي درد هاش سوخته بود // از اون جووني كه واسه نون شبش كليش رو فروخته بود
از پدري بخون كه صد هيچ باخته بود به سرنوشت // از بچه اي كه گشنه بود ولي مشق بابا نون داد مي نوشت


ياس
اين زندگي نفس كش مي خواد // هر مشكلي طرفت مياد
تو رو مي كشونه به سمت خودش // پاره نمي شي فقط كش مياي
سه شدي جسم بيخودي // که دیگه الكي حرص نمي خوري
مثل شلاقي كه تا ده تا بخوري دیگه بقيشو حس نمي كني
هر كي پرسيد سلام چطوري ؟؟؟ // جواب يك كلام دكوري
شكر يعني داغوني // ممكنه از زندگي هر آن ببري
داري فرار مي كني از اونا كه تو رو زير ميز دور زدن
با يه لبخند تلخ گفتي که اينم از اين ، اين نيز بگذرد
پدرت قطعا مرده // واسه زخمات مرهم درده
واسه اينكه جلوت سر بلند بشه // جلو أرباب سر خم كرده
مادرت كه ماوراي با مرام // كه تنها رفيق ماجراست
تو استرس آيندته // تا يه روزي دور از جون از پا درآد
مشكل تو پوله كه چشمات به جاي اشك با خون ترن
هرچند پولدارايي رو مي شناسم كه از من و تو داغون ترن
همه درگيريم // همه از حقيقت ها در ميريم
از قصه هامون فقط جوك ساختيم // مست كرديم و خنديديم
خوب دنیا خوبه هم خشن // درد هر كي قدر جنبشه
فقط اميدوارم كه تك به تك اينا رو هم جمع نشه
چون كه وقتي نقطه ای رسيد // كه سرسخت و عقده اي بشي
خشم توي شريانته // اون زمان وقت فريادته


همخوان (آمّين) اينقدر فرياد مي زنم تا گوش دنيا كر بشه // اينقدر مي گم كه شايد چشم خدا هم تر بشه
اينقدر مي گم كه صدام برسه به كل زمين // دعا كنيم بارون بياد دعا كنيم آمّين


ياس
صابخونه يه برگه از كيف // در اورد گفت ما رو خسته كردين
بزنين به چاك // نذارين برگردم من با حكم جلب قطعي
گفتيم حاجي مكه رفتي
مرگ هر كي كه دوست داري شب عيدي نذار حيرون و در به در شيم
ولی گفت دست من نيست
مادر زار مي زد // اساس خونه رو بار مي زد
صابخونه اي كه با حكم تخليه // هي خودش رو باد مي زد
پدر خسته بود از اين شانس // سرشكسته و پريشان
هر از گاهي بهم چشمك مي زد // كه بهم بگه نترس من اينجام
درس و مشقي ، نه // جمع و تفرق ، نه
ضرب و تقسیم ، نه // زنگ تفريح ، نه
بن بست يه مغز تعطيل // تو فكر ترك تحصيل
آدم همين وقت هاست كه مي تونه همه رو بشناسه // بشمار سه رفت اون كه همش مي گفتي جاش روي تخم چشماته
رفاقت ها بوي خيانت مي دن //نه نگو توي قيافت ديدم
يكي راست حسيني بهم بگه كه معني رفيق رو كيا فهميدن
اي كاش كه بتونم دليل نامردي ها رو بدونم همين // تا دو نفر رو با هم آشنا كرديم
تيم شدن كه بد منو بكوبن زمين
قلبتو ، عشقتو ، حستو ، وقتتو هزينه كن
كه آخرم بره با يكي ديگه تنهايي بشه نصيبمون ؟
زندگيت يه جزيره بود / قدم زدم در مسير تو / كه با لبخند بهم بگي همه اينا وظيفه بود ؟؟؟
يزيدتـــــــــو
............
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 20:06
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

سلامتی همه اونایی که قبلا بودن دیگه نیستن چون الان اونی نیستن که بودن...
سلامتی همه اونایی که صداشون اروممون میکنه نگاهشون دیونه...
سلامتی رد پاهای روی قلبمون...
سلامتی همه اونایی که واسه رفتن اومده بودن...
سلامتی زخمهای بجا مونده رو دلها
سلامتی همه اونایی که ارزو بودن ولی رویا شدن...
سلامتی اونایی که هر چقدرم نامرد باشن بازم دلمون گیرشونه...
در اخر سلامتی اونایی که دلشون گیر یه بی معرفت مثل منو تو...
سلامتی دلتووووووووووون...

دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 18:45
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



برای تــــــو
برای چشم هایــت
برای مـــن
برای درد هایـــم
برای م ا
برای این همه تنـــهایی
ای کــــاش خدا کاری کـــند…




دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 18:17
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




اینـــــــــــــــــــــهمه خاطراتو كجای دلش بزاره؟!


دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 18:06
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ