یافتن پست: #همه

AmiR
AmiR
مهمه كه بتوني دختري رو پيدا كني كه باباش پولدار باشه،

دختري كه خوش تيپ باشه، دختري كه دوستت داشته باشه

ولي مهم تر از همه اينه كه اين 3 تا دختر نبايد همديگر رو بشناسن !!!

.

.

.

اگر طاووس براي ناز كردن و روباه براي فريب دادن وتمساح براي اشك ريختن وكلاغ براي

قارقار كردن داشته باشي ديگر نيازي به زن گرفتن نداري !

.

.

.

هميشه پشت سر هر مرد موفق ، زني است که نتونسته جلوي موفقيت شو بگيره !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 22:21
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

آدمهای ساده را دوست دارم.
همان ها که بدی هیچ ﮐس را باور ندارند.
همان ها که برای همه لبخند دارند.
همان ها که همیشه هستند، برای همه هستند.
آدمهای ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعتها تماشا کرد .
آدم های ساده را دوست دارم. بوی ناب “آدم” می دهند

دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 21:39
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسر نگو اسکل بگو
لجباز و کله خر بگو
موی فشن
ناخونا دراز
دکمه ها باز
واه واه واه
.
.
دختراپرچم اون بالاست ، همه چی خوبه ، من دارم بندری قر میدم i love u PMC
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 21:33
+2
xroyal54
xroyal54

فروردین : انتظار به پایان رسید و بعد از سالها انتطار و فراز و نشیب و غم و غصه و اشک و نا امیدی، به زودی ازدواج می کنی و به خانه بخت می روی، اما شب عروسی هنگام صرف شام برق می رود و داماد فرار می کند.





اردیبهشت: کسی در این دنیا هست که هر لحظه به تو فکر می کند و بی تو زنده نیست و نفس نمی کشد و قلبش نمی زند و اگر با او تماس نگیری، به کما می رود.او به زودی به خواستگاریت میاید و تو را با اسب سفید به قصر خوشبختی ها می برد.





خرداد : امروز دوست مامانت بعد از سالها زنگ می زنه خونه شما و با مامانت حرف می زنه و تورو واسه پسرش خواستگاری می کنه . البته تا سه سال دیگه نمی تونید ازدواج کنید چون پسره زندانه و سه سال از حبسش مونده.





تیر: تو با هر کسی که ازدواج کنی یکسال نشده پست می دن و باز برمی گردی خونه بابات.





مرداد : تا ۴۳ روز دیگه ازدواج می کنی با پسر مورد علاقه ات و تا ۳۴۲ روز دیگه بچه دار میشین پسره اسمشو می زارین بهرام بعد از ۷۴۰ روز دیگه بچه دومت بدنیا میاد که اونم پسره اسمش می زارین شهرام و ….





شهریور : هر خواستگاری که واست میاد بعلت نامعلومی بعد از سه روز ناپدید میشه و دیگه خبری ازش نمیشه.





مهر : تا یکسال دیگه ازدواج می کنی اما شوهرت معتاد ازآب در میاد و طلاق میگیری بعد از یکسال باز ازدواج می کنی اما اون یکی هم معتاد در میاد و باز طلاق دوباره یکسال صبر می کنی و باز ازدواج می کنی در ازدواج سوم موفق میشی و پسر یک کارخونه دار میلیاردر و فوق العاده زیبا تو رو میگیره و کلی خوشبخت میشی.





آبان :پسری که همیشه در دانشگاه از تو جزوه می گیرد، هیچ فکری در کله اش ندارد و فقط عادت کرده از تو کمک بگیرد، نه قیافه داری، نه اخلاق. چرا این جوری فکر می کنی که باید در دوران دانشگاه ازدواج کنی؟ خلاصه بگم تا آخر عمر واست خواستگار نمیاد الکی منتظر نباش.





آذر:دوتا خواستگار سمج تا ۲ ماه آینده میان خواستگاریت که هر دو دیوانه وار عاشقتن و وقتی می فهمن یک خواستگار دیگه داری با هم دعواشون میشه (دعوای عشقی) و هر دو با ضربات چاقو به قلب هم می زنن و هر دو می میرن. و تو تا آخر عمرت می مونی خونه بابات!





دی: به زودی با نویسنده محبوبت آشنا می شوی و از تو خواستگاری می کند. اما چند ماه بعد با بهانه های مختلف از ازدواج با تو منصرف می شود. تو دلیل این عمل او را نمی فهمی، اما به زودی متوجه می شوی رمانی از او منتشر شده که شخصیت های آن بسیار شبته تو و پدر و مادر و خواهر و برادر و فامیلهایت هستند و در مقدمه کتاب هم توضیح داده که برای دستیابی به این داستان واقعی، مجبور شده به دختری زشت پیشنهاد ازدواج بدهد.





بهمن : امروز همه از این که به زودی ازدواج می کنی خوشحال هستند، چون از دست غرغرهایت راحت می شوند و از این به بعد شوهر بیچاره ات است که باید تو را تحمل کند.





اسفند : عید نوروز بعدی عروسیته و با اونی که سالها منتظرش بودی ازدواج می کنی واسه ماه عسل، با کشتی شخصی داماد میرین به یک ویلا توی یک جزیره زیبا در اسپانیا! اما کشتی وسط راه میخوره به کوه یخ و غرق میشه! شوهرت تو رو سوار یه تخته میکنه و چون اون تخته تحمل وزن دوتاتون رو نداشته ، تخته رو ول میکنه و تو آب یخ میزنه و میمیره !تو هم برمیگردی خونه بابات و تا آخر عمر شوهر گیرت نمیاد!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 21:09
+5
saeed
saeed

من دل به غم تو بسته دارم ای دوست


درد تو به جان خسته دارم ای دوست


گفتی که به دل شکستگان نزدیکم


من نیز دلی شکسته دارم ای دوست


 راه تو به هر قدم که پویند خوش است


وصل تو به هر سبب که جویند خوش است


روی تو به هر دیده که بینند نکوست


نام تو به هر زبان که گویند خوش است


 مجنون و پریشان تو ام دستم گیر


چون دانی کز آن تو ام دستم گیر


هر بی سر و پایی دستگیری دارد


من بی سرو سامان تو ام دستم گیر


ای دوست قبولم کن و جانم بستان


مستم کن و از هر دوجهانم بستان


با هر چه دلم قرار گیرد بی تو


آتش به من اندر زن و آنم بستان


وا فریادا ز عشق وا فریادا


کارم به یکی طرفه نگار افتادا


گر داد من شکسته دادا، دادا


ورنه من و عشق هر چه بادا بادا


 عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود


جوینده عشق بی عدد خواهد بود


فردا که قیامت آشکارا گردد


هر دل که نه عاشق است رد خواهد بود


ای روی تو مهر عالم آرای همه


وصل تو شب و روز تمنای همه


گر بادگران به زمنی وای به من گر با همه کس همچو منی وای همه

دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 20:51
+5
xroyal54
xroyal54
آدمهای شکسته دو دسته اند:

آنهایی ک یهویی از دست یک نفر افتاده اند…

آنهایی ک یواش یواش

از دست همه ترک برداشته اند…!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 20:48
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﺩﻟﻢ ﺗﻨﮕﻪ . . . .
ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﻭﺍﺳﻪ ﻧﯿﻮﻣﺪﻥ ﻣﻌﻠﻢ ….
ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻝ ﺻﺒﺢ ﻭ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﺳﺮﻭﺩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﻭﻝ ﻫﻔﺘﻪ ….
ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻂ ﮐﺸﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﻓﺘﺮ ﻣﺸﻖ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ آبی ﻭ ﻗﺮﻣﺰ ….
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﭘﺎﮎﮐﻦ ﻭ ﮔﭻ ﻫﺎﯼ ﺭﻧﮕﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﻪ ….
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﻌﻠﻢ ….
ﺑﺮﺍﯼ ﻟﯿﻮﺍﻧﺎﯼ ﺁﺑﯽ ﮐﻪ ﻓﻠﻮﺕ ﺩﺍﺷﺖ ….
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻥ ….
ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻪ ﻱ ﺩﻟﺨﻮﺷﻴﻬﺎﻱ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ …
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 19:46
+2
saeed
saeed

کاش ميشد پرنده بوديم توي دست آسمون تا براي هم مي ساختيم از پَرامون آشيون من براي تو ميساختم سقفي از بال و پرم تو ميزاشتي عاشقونه پرت رو زير سرم واي اگه پرنده بوديم تو رو با خودم مي بردم وقتي با تو مي پريدم آسمون كم مياوردم نميذاشتم شوق پرواز تو دلامون بره از ياد تو رو با خودم ميبردم جايي كه نباشه صيّاد تو فقط بايد بموني اي پناهِ آخر من تا كه پرپر نشه بي تو همه ي بال و پر من كاش ميشد پرنده بوديم توي دست آسمون تا براي هم مي ساختيم از پَرامون آشيون من براي تو ميساختم سقفي از بال و پرم تو ميزاشتي عاشقونه پرت رو زير سرم واي نگو اين فقط يه خوابه ، من و تو پرنده نيستيم وقتي همديگرو داريم نگو ما برنده نيستيم ما ميتونيم از محبّت با هم آسمون بسازيم حتي با دستاي خالي با هم آشيون بسازيم

دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 19:37
+2
saeed
saeed
دلم برات تنگ شده
اما من...من ميتونم اين دوري رو تحمل كنم...
به فاصله ها فكر نمی كنم...ميدونی چرا؟؟
آخه... جای نگاهت رو نگاهم مونده...
هنوز عطر دستات رو از دستام ميتونم استشمام كنم...
رد احساست روی دلم جا مونده ...
ميتونم تپشهای قلبت رو بشمارم...
چشمای بی قرارت هنوزم دارن باهام حرف ميزنن...
حالا چطور بگم تنهام؟ چطور بگم تو نيستی؟

چطور بگم با من نيستی؟...
آره!خودت ميدونی... ميدونی كه هميشه با منی...
ميدونی كه تو،توی لحظه لحظه هاي من جاری هستی...
آخه...تو،توي قلب منی...آره!
تو قلب من...برای همينه كه هميشه با منی...
براي همينه كه حتی يه لحظه هم ازم دور نيستی...
براي همينه كه می تونم دوريت رو تحمل كنم...
آخه هر وقت دلم برات تنگ ميشه...
هر وقت حس ميكنم ديگه طاقت ندارم...
ديگه نميتونم تحمل كنم...
دستامو می ذارم رو صورتم و يه نفس عميق ميكشم...
دستامو كه بو ميكنم مست ميشم... مست از عطرت.
صداي مهربونت رو میشنوم...و آخر همهء اينها...
به يه چيز ميرسم...به عشق و به تو...آره...به تو...
اونوقت دلتنگيم بر طرف ميشه...
اونوقت تو رو نزديكتر از هميشه حس ميكنم...
اونوقت ديگه تنها نيستم
حالا من اين تنهايي رو خيلي خيلي دوسش دارم...
به اين تنهايي دل بستم...حالا ميدونم كه اين تنهايی خالی نيست...
پر از ياد عشقه... پر از اشكهای گرم عاشقونه...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 19:31
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



چند سالیست
در محکمه ی، چشم هایت
مجرم شده ام

از همه موارد
بجز جنون عشق
تبرئه شده ام

این چه عدالتیست
نازنین ،که من

محکوم به
حبس ابد با اعمال
شاقه شده ام

#آزاد#





دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 17:04
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ