یافتن پست: #همه

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شادی یعنی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
با عشقت بری استخر
از پشت بغلت کنه
دست لای موهات بیاره
آروم در گوشت بگه
دوای درد منی مال خودمی
میخامت تا ابد عشقم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
كه البته كار به همین آسونیا هم نیست
١-استخر كو؟
٢-عشقم كجا بود؟
٣-دردم كجا بود.
٤- حالا همه اینا هم بود چرا كاری كنیم كه اسلام در خطر بیفته.
دیدگاه  •   •   •  1393/06/25 - 19:07
+5
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
اعضاى بدن تصميم ميگيرن براى خودشون رئيس جمهور تعيين كنن. مغر و قلب رو كانديد ميكنن. باسن ميگه منم نامزد ميشم رأى گيرى شروع ميشه و قلب با اكثريت آرا رئيس جمهور ميشه ًبه باسن بر ميخوره و ميگه من بايد رئيس جمهور بشم و أعضاء قبول نميكنن باسن هم ميگه حالا كه اينطور شد منم ديگه كار نميكنم! ديگرون بهش ميگن کار نکن! روز اول همه تحمل ميكنن و روز دوم هم همينطور روز سوم ميبينن نميشه به همه جا داره فشار مياد كليه. كبد. قلب. مغز همه داره از كار ميافته ميرن پيش باسن ميگن: کار کن! اونم ميگه نه کار نمیکنم ميگن بابا کار کن همه داريم از كار ميافتيم باسن ميگه به شرطى كه رئيس جمهور بشم همه ميگن باشه تو رئيس جمهور باسن ميگه خوب حالا من بايد چيكار كنم أعضا ميگن هیچی تو فقط برین!!! :-) و اینطور شد که رییس جمهور فقط این کار را خوب بلده
آخرین ویرایش توسط 0921903413 در [1393/06/25 - 14:49]
دیدگاه  •   •   •  1393/06/25 - 14:48
+3
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
انقد بدم میاد تو مهمونیا تا اهنگ خوشگلا باید برقصن رو میزارن
.
.
.
.
.....
.
.
.همه منو نگاه نگاه میکنن
والا
دیدگاه  •   •   •  1393/06/24 - 21:22
+3
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﺎﻥ ﮐﻼﺱ ﯾﮏ
ﺑﺎﺩﮐﻨﮏ ﺑﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﯾﮏ ﺳﻮﺯﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﯾﮏ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻓﺮﺻﺖ
ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺑﺎﺩﮐﻨﮑﻬﺎﯼ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﺘﺮﮐﺎﻧﯿﺪ ﻫﺮﮐﺲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﮑﺪﻗﯿﻘﻪ
ﺑﺎﺩﮐﻨﮑﺶ ﺭﺍ ﺳﺎﻟﻢ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺩﺍﺩ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺷﺮ ﻭﻉ ﻭ ﺑﻌﺪﺍﺯ ﯾﮑﺪﻗﯿﻘﻪ ﻣﻦ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻔﺮ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎ
ﺑﺎﺩﮐﻨﮏ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺷﺪﯾﻢ .
ﺳﭙﺲ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﻫﻤﯿﻦ
ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻼﺱ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮﭘﺎ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻫﻤﻪ ﮐﻼﺱ ﺑﺮﻧﺪﻩ
ﺷﺪﻧﺪ ﺯﯾﺮﺍ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺎﺩﮐﻨﮏ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻧﺘﺮﮐﺎﻧﺪ ﭼﺮﺍﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ
ﺑﻮﺩ ﺑﻌﺪﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻫﺮﮐﺲ ﺑﺎﺩﮐﻨﮑﺶ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﺎﻧﺪ ﺑﺮﻧﺪﻩ
ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﭽﻨﯿﻦ ﻫﻢ ﺷﺪ !.
ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﻗﯿﺐ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ
ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺎ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺎﺯﻧﺪﻩ.
ﻗﺮﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺗﻀﻤﯿﻦ
ﮐﻨﯿﻢ .
ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ .ﺑﺎﻫﻢ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﮐﻨﯿﻢ . ﺑﺎﻫﻢ ﺷﺎﺩ
ﺑﺎﺷﯿﻢ . ﺑﺎﻫﻢ …ﺑﺎﻫﻢ …
ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺑﺎﺩﮐﻨﮏ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﺘﺮﮐﺎﻧﯿﻢ؟
دیدگاه  •   •   •  1393/06/24 - 17:37
+1
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
آﻫﺎﯼ ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺘﻮ ﻣﯿﺨﻮﻧﯽ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺁﺭﻩ
ﺑﺎ ﺧﻮﺩِﺗَﻢ ...
ﺍﺯ ﺧُﺪﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ
ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﻭ ﻗﺸﻨﮕِﺖ ﺑِﺮﺳﯽ .
ﯾﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ
دیدگاه  •   •   •  1393/06/24 - 17:26
+2
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
ﺩﻳﺮﻭﺯ ﻳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺗﻮ ﺧﻴﺎﺑﻮﻥ ﺍﺯ ﭘﻮﺭﺷﻪ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﻪ ﻃﺮﻓﻢ.
ﮔﻔﺖ: ﺣﺎﻟﺘﻮﻥ ﺧﻮﺑﻪ؟
ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻠﻪ
ﮔﻔﺖ: ﮐﺠﺎ ﺗﺸﺮﻳﻒ ﻣﻴﺒﺮﻳﻦ؟
ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻴﺮﻡ ﺧﻮﻧﻪ
ﮔﻔﺖ: ﻣﻴﺸﻪ ﺍﺯﺗﻮﻥ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﮐﻨﻢ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﻨﻴﺪ؟
ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﻨﻴﺪ ﺣﺎﺿﺮﻡ ﻣﺎﺷﻴﻨﻢ ﻭ ﻳﮏ ﻣﻴﻠﻴﺎﺭﺩ ﺗﻮﻣﻦ ﭘﻮﻝ ﻫﻢ ﺑﻬﺖ ﺑﺪﻡ....
ﮔﻔﺘﻢ: ﻧﻪ. ﻭ ﺭﻓﺘﻢ...
.
.
.
.
ﻣﻴﺪﻭﻧﻴﻦ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ، ﺍﺧﻼﻕ ﺑﺮﺍ ﻣﻦ ﺧﻴﻠﻲ ﻣﻬﻤﻪ... ﺍﻭﻝ ﺑﺎﻳﺪ ﺳﻼﻡ ﻣﻴﮑﺮﺩ....
دیدگاه  •   •   •  1393/06/24 - 13:29
+2
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

این مخصوص همه اونایی که این روزا تولدشونه اما حال ندارن واسه خودشون تولد بگیرن







‏این مخصوص همه اونایی که این روزا  تولدشونه اما حال ندارن واسه خودشون تولد بگیرن <img src=‏" height="376" width="360" />





دیدگاه  •   •   •  1393/06/24 - 12:36
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شده دلت بگیره و نتونی گریه کنی؟؟؟؟؟
نه اینکه تو یه جای شلوغ باشیا نه
غرورت نزاره گریه کنی
بت بگه باید قوی باشی
ازاون طرف قلبت ک داره زیراون همه فشار می[!]
بگه گوره بابای قوی بودن
بزن زیره گریه لامصب
خالی کن خودتو
میدونی این جور موقع ها باید چیکارکنی؟
.
.
.
.
.
.
باید خودتو ب یه روانشناس نشون بدی
چون نه قلب میتونه حرف بزنه نه غرور
اوضات خیلی خرابه عمو بدوووو برو دکتر :|:))
دیدگاه  •   •   •  1393/06/23 - 22:31
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



قلیه ماهی مخصوص

وعده غذایی: ناهار شام
زمان پخت : 210 دقیقه
نوع غذا: خورشت

مناسب برای 8-6 نفر
ماهی : 2 کیلوگرم (از نوع ماهیهای شیر،سنگسر،هامور یا شوریده)
پیاز متوسط : 3 تا 4 عدد
گشنیز: یک کیلوگرم
شنبلیله : 250 گرم
تمبر هندی : 200 گرم
زردچوبه : 2 قاشق مرباخوری
فلفل قرمز کوبیده شده : به مقدار کم (به نسبتی که میل دارید غذا تند باشد)
سیر: یک بوته
روغن : 200 گرم

خوردن قلیه ماهی بدون سفر به جنوب
نکته : قلیه ماهی از آن دسته غذاهای مشهور جنوبی است که همه ما دوست داریم برای یک بار هم که شده، تجربه کنیم. برای این تجربه خودتان دست به کار شوید.

1. سبزی‌ها را پس از تمیز کردن شسته، در آبکش بریزید تا آب آن برود؛ بعد آن را ریز خرد کنید.

2. پیاز را خرد کرده با روغن سرخ کنید تا طلایی شود. سیر را کوبیده و در پیاز بریزید. سبزی را نیز به آن اضافه کرده، بگذارید تا آب آن تبخیر و کمی سرخ شود.

3. ماهی را تکه تکه کرده، پوست بکنید و با یک استکان آب و کمی نمک در سبزی‌هاقراردهید تا با حرارت ملایم بپزد..

4. تمبر هندی را در 1/2 لیوان آب جوش خیس کنید و در پارچه نازکی ریخته،شیره آن را بگیرید و آن را به سبزی و ماهی اضافه کنید؛ زردچوبه و کمی نمک به مواد در حال پخت بزنید. این خورشت باید با حرارت ملایم بپزد و جا بیفتد.

5. در اواخر طبخ ترشی و نمک آن را اندازه بگیرید.
دیدگاه  •   •   •  1393/06/23 - 21:44
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سر کلاس فارسی عمومی بودیم استادمون جوگیر شد گفت فردوسی خودشم
شاگرد من بوددد!
یکی از دوستام از ته کلاس گفت:همون شاگرد تو بوده که سی سال طول کشیده
یه کتاب بنویسه! تازه بدبخت میگه بسی رنج هم بردم!
هیچی دیگه همه داشتن سقفو گاز میگرفتن!
استادمون⊙ _⊙
شاگردا ^ - ^
دیدگاه  •   •   •  1393/06/23 - 21:11
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ