تا کتابمو باز کردم ...
گشنم شد...
کلیه هام به کار افتاد...
خوابم گرفت...
حالت تهوع گرفتم...
و….
کم مونده بود سرطان بگیرم که …
دیگه کتابمو بستم... !
والللاااا...
از سلامتیم که واجب تر نیست ...!
تو ایستگاه اتوبوس بودم کنار یه دختره..
بهش گفتم ببخشید....
گفت: درد ببخشید، زهر مار ببخشید
آدم نباید ازدست شما پسرا آرامش داشته باشه
منم هیچی نگفتم وقتی بلند شد بره با مغز اومد تو زمین
خدا شاهده میخواستم بگم بند کفشت بازه
متن آهنگ جدیــــــــــــــــــــد آرمین خطاب به استاد :
ﺍﺳـــﺘﺎﺩ!
ﺻﺪﺍﻣﻮ ﺩﺍﺭﯼ؟
ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﺖ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺣﺘﯽ ﻣﻦ ....
ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﻋﻤﺖ ...
یه خرده ﮐﺎﺭﯼ ...
9 دادی!
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﯽ ...
ﺗﺮﻡ ﺁﺧﺮﻡ ﻭ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﻡ ﻧﯿﺲ ﺍﻭﻥ ﺣﺴﯽ
ﮐﻪ ﺗﻮ ﺗﺮﻡ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺴﺖ ...
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺯ اولش ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﺭﺱ ..
ﺭﻭ ﻫﻤﻪ ﺣﻀﻮﺭﯼ ﻫﺎﻡ , ﺑﺴﺘﯽ ﭼﻄﻮﺭ ﭼﺸﺎﺗﻮ ؟
ﻫﯿﺲ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﮕﻮ ﻓﻘﻂ ﺑﺒﺮ ﺻﺪﺍﺗﻮ !
ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺩﭘﺮﺳﻢ !
ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺑﯽ ﺣﺴﻢ !
ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﮐﻞ ﻭﺍﺣﺪﺍﻡ ﺑﻪ 30 ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺮﺳﻦ
دیگه به این دخترا نمیشه متلک هم انداخت، امروز به یکی شون گفتم:
.
.
.
.
.
.
خانم خوشگله ، یه بوس میدی؟
گفت: از لب یا لوپ ؟
هیچی دیگه ، سرمو انداختم پایین و فرار کردم ، ترسیدم بمونم بهم تجاوز کنه