شب فراق تو را روز وصل، پیدا نیست
عجب شبی، که در آن شب، امید فردا نیست
تطاول سر زلف تو و شبان دراز
چه داند، آنکه گرفتار بند و سودا نیست
غم ملامت دشمن، ز هر غمی بترست
مرا ملامت هجران دوست، پیدا نیست
پدر به دست خودم، توبه میدهد وین کار
به دست و پای من رند بی سر و پا نیست
خدنگ غمزه گذر میکند ز جوشن جان
اگر تو را، سپر صبر هست ما را نیست
من آن نیم، که ز راز تو دم زنم، چون نی
وگر رود سخن از ناله، ناله از ما نیست
تو راست، بر سر من جای تا سرم بر جاست
دریغ عمر عزیزم، که پای بر جا نیست
حدیث شوق، چو زلف دراز گشت، دراز
بجان دوست، که یک موی، زیر بالا نیست
خیال زلف و رخت، روز و شب برابر ماست
کجاست، نقش دهانت که هیچ پیدا نیست
من از طبیب، مداوای عشق پرسیدم
جواب داد، که سلمان بجز مدارا نیست
غم زمانه که هیچش کران نمیبینم
دواش جز می چون ارغوان نمیبینم
به ترک خدمت پیر مغان نخواهم گفت
چرا که مصلحت خود در آن نمیبینم
ز آفتاب قدح ارتفاع عیش بگیر
چرا که طالع وقت آن چنان نمیبینم
نشان اهل خدا عاشقیست با خود دار
که در مشایخ شهر این نشان نمیبینم
بدین دو دیده حیران من هزار افسوس
که با دو آینه رویش عیان نمیبینم
قد تو تا بشد از جویبار دیده من
به جای سرو جز آب روان نمیبینم
در این خمار کسم جرعهای نمیبخشد
ببین که اهل دلی در میان نمیبینم
نشان موی میانش که دل در او بستم
ز من مپرس که خود در میان نمیبینم
من و سفینه حافظ که جز در این دریا
بضاعت سخن درفشان نمیبینم
مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق
گرت مدام میسر شود زهی توفیق
جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است
هزار بار من این نکته کردهام تحقیق
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
به مأمنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت
که در کمینگه عمرند قاطعان طریق
بیا که توبه ز لعل نگار و خنده جام
حکایتیست که عقلش نمیکند تصدیق
اگر چه موی میانت به چون منی نرسد
خوش است خاطرم از فکر این خیال دقیق
حلاوتی که تو را در چه زنخدان است
به کنه آن نرسد صد هزار فکر عمیق
اگر به رنگ عقیقی شد اشک من چه عجب
که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقیق
به خنده گفت که حافظ غلام طبع توام
ببین که تا به چه حدم همیکند تحمیق
از عشق میگویی ، بگو آبی ترین باشد
از عشق میگویم اگر درد تو این باشد
بگذار من عاشق ترین مرد زمین باشم
بگذار یک دیوانه هم عاشق ترین باشد
شیطان از اول خوب میدانست آدم کیست
بگذار لاف عشق تهمت آفرین باشد
من از فریب گندم روی تو دانستم
بیچاره دل یک عمر باید خوشه چین باشد
با یک هجوم از هم فرو میریزدش غم ؛ آه
دیوار ِ دل سهل است اگر دیوار چین باشد
آه ای شبان ِ خفته ی کولی ترین برخیز !
میترسم اینجا باز گرگی در کمین باشد
وقتی که از دل گفتی و آئینه ، دانستم
آنی که میخواهد دلم باید همین باشد
تا بود از تو قسمتم غم بود و دیگر هیچ
ای کاش تا باشد نصیبم از تو این باشد
این است پایان ِ تب پروانه ای چون من
آتش همان بهتر که خاکستر نشین باشد
(نجیب زاده)
بازیکن تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز در واکنش به صحبت های علی دایی گفت: من و سرمربی فعلی پرسپولیس برای یک هم بار هم شده مثل مرد با هم تسویه حساب کنیم.
1392/05/21 - 20:16علی کریمی پس از پیروزی یک بر صفر تیمش مقابل سپاهان و اینکه وی نقش حیاتی در این پیروزی داشته، عنوان کرد: نظر لطف شماست من این طور فکر نمی کنم. در بازی قبلی بچه های تراکتورسازی همه تلاش کردند که سه امتیاز را گرفتیم. البته بازی امروز بازی سنگین تری بود اما در این بازی از لحاظ کیفی ضعیف تر از بازی قبل بودم خدا را شکر در یک صحنه برای تیمم مفید شدم و نتیجه خوبی را رقم زدیم. بعد از گل با تلاش بازیکنان همه از نتیجه محافظت کردیم و سه امتیاز را گرفتیم. سپاهان تیم خوبی است که مربی موفقی دارد و مدیریت و مربی خوبش باعث شده این تیم را بالا نگه دارد. سه امتیاز بسیار خوب بود و در آینده اثرش معلوم می شود.
کریمی در مورد اینکه آیا توان نود دقیقه بازی کردن را دارد، گفت: ما هم مثل بقیه تمرین می کنیم، نه بیشتر نه کمتر کار می کنیم مثل سایر بازیکنان تمریناتی که مربی در نظر می گیرد انجام می دهم. خدا را شکر در این دو هفته توانستیم 6 امتیاز را بگیریم و امیدوارم روند بردهایمان ادامه پیدا کند.
وی افزود: من از بازی امروزم راضی نبودم. شرایطم ایده آل نبود و خوشحالم که به پیروزی رسیدیم. دو تیم خوب شهرستانی که در کورس بودند امروز به مصاف یکدیگر رفتند. سپاهان خوب بود اما فوتبال بی رحم است. من برای بازیکنان سپاهان آرزوی موفقیت می کنم.
هافبک تراکتورسازی در مورد اینکه آیا تصمیم داور در مورد پنالتی درست بود اظهار داشت: در کار داوری دخالت نمی کنم، نظر داور بسیار مهم است که او تشخیص پنالتی داد.
کریمی در مورد صحبت های علی دایی علیه خودش و اینکه گفته چرا او در مورد پرسپولیس صحبت می کند، گفت: تصمیم گرفتم در مورد پرسپولیس صحبت نکنم. من خودم را پرسپولیسی نمی دانم، در مقابل افرادی که در این تیم زحمت کشیدند، کسانی که 15 تا 20 سال در این تیم بازی کردند، پرسپولیس واقعی هستند. من که 5 - 6 سال بازی کردم در مقابل آن ها خودم را پرسپولیسی نمی دانم. این صحبت هایی که بیان می شود برای عوام فریبی است. اگر صحبتی کردم شخصی و شخصا در مورد علی دایی بوده و نه اسم پرسپولیس و هواداران این تیم. بهتر است مثل دو مرد باهم تسویه حساب کنیم. رو در رو با یکدیگر حساب و کتاب کنیم و این مسئله را به گردن هواداران نیاندازیم. بهتر است تمرکزمان را روی تیم خود بگذرایم من به عنوان بازیکن به تراکتورسازی و دایی به عنوان مربی به پرسپولیس فکر کند. به احترام هواداران پرسپولیس چیزی نمی گویم. مردم به من لطف داشتند. تمام تمرکزم را الان روی تراکتورسازی گذاشتم و برای پرسپولیس آرزوی موفقیت می کنم.
کریمی در مورد اینکه دایی گفته او ثبات ندارد و یک روز خداحافظی کرده و روز دیگر به فوتبال بازگشته است عنوان کرد: این را می گذارم به عهده برنامه نود که آنها این مسئله را بررسی کنند. آنوقت معلوم می شودکه من بیشتر ثبات داشتم یا ایشان؟ در این زمینه مردم باید قضاوت کنند. من اگر خداحافظی کردم تصمیمم احساسی بود و فردای آن مشورت کردم و تصمیم دیگری گرفتم. فکر نمی کنم این موضوع به کسی ارتباط پیدا کند. به کسی مربوط نیست که او موضع گیری می کند این ها بهانه است اگر حرف داریم چیز درست حسابی بگوییم که مردم لذت ببرند. مگر کریم باقری از تیم ملی خداحافظی نکرد. دایی سرمربی تیم ملی شد مرا دعوت کرد که خداحافظی کردم و به تیم ملی نرفتم، آنها رفتند کریم باقری را آوردند که خداحافظی کرده بود. اگر فردوسی پور عادل باشد این مصاحبه را نشان می دهد و در آرشیو نود موجود است. دایی در مصاحبه اش در نود گفت کریم باقری بازیکن خوبی است اما از لحاظ فنی و تاکتیکی به تاکتیکش نمی خورد. اما وقتی من علی کریمی نیامدم، او کریم باقری را برخلاف حرفش به تیم ملی دعوت کرد. در نود خیلی صحنه ها هست که نشان می دهد چه کسی ثبات ندارد.
کریمی در مورد اینکه آیا اسطوره است اظهارداشت: من یک بازیکن فوتبال هستم اگر مصاحبه ای آوردید که بگویم اسطوره هستم به شما جایزه می دهم. بابت بازی فوتبال پول گرفتم و هیچ منت و ادعایی ندارم یک روز آمدم یک روز هم می روم اگر توانستید یک مصاحبه بگیرید که گفتم اسطوره هستم، هرچه بخواهید می دهم. انشاالله پرسپولیس با حمایت هوادارانش روزهای خوبی داشته باشند و انقدر شجاعت داشته باشیم که مشکلات را به گردن دیگران نیاندازیم.