یافتن پست: #وقتی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه چند وقتیه کودک درونم ناآرومه

مدام بهانه می گیره به نظرتون اگه

بزنم لهش کنم، کودک آزاری محسوب میشه!؟

:-?
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 15:28
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلامتی ادم های که
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
وقتی میفهمند چقدر دوسشون داری بازم ادم میمونند
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 15:03
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﯽ …
ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻓﺖ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻧﺒﻮﺩﻡ ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﺁﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺑﮕﺬﺭﻩ
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 14:56
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شمام وقتی دلتنگین و خوابتون نمیبره، اس ام اس هایی رو که براتون فرستاده دوباره میخونید عـــایــــا؟؟
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 14:36
xroyal54
xroyal54

دلم تنگ شده برا روزایی که:

شبا اس میدادی: "مال خودمی"

روزی بیس بار اس میدادی: "دوستت دارم"

وقتی قهر میکردم، قبل از اینکه بخوابی اس میدادی: "آشتی نکردیماااااا"


 



هنوز قهری


 



دلم تنگ شده



http://up.patmat.ir/images/ou5h6g9gxwe8gnidcpvn.jpg

دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 12:05
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺍﻭﺝ ﻟﺬﺕ
ﺍﻭﻧﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺼﻒ ﺷﺐ
ﻭﻗﺘﯽ
ﺗﻮ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ
ﮔﻮﺷﯽ
ﻣﯿﮑﻨﯽ

ﺳﺎﯾﻠﻨﺖ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺑﻐﺾ ﺑﺨﻮﺍﺑﯽ ،
ﯾﻪ ﭘﯿﺎﻡ ﺍﺯﺵ ﺑﯿﺎﺩ
ﮐﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ:
با ارسال یک پیام کوتاه بدون متن به 8282 از خدمات ویترین ایرانسل استفاده کنید...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 22:57
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



کسی میدونه چرا وقتی میری سوپر مارکت چیپس و ماست موسیر و کالباس و خیارشور و نوشابه و دلستر میخری چرا فروشنده چپ چپ نگات میکنه؟؟ :


دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 22:55
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
می دونی چرا آدم وقتی بزرگ میشه , با خودکار می نویسه ؟
. . . . . . . برا اینه که یاد بگیره هر اشتباهی پاک شدنی نیست
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 22:25
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به سلامتی مادری که وقتی سر سفره چیزی نبود، برای اینکه پدر شرمنده نشود گفت :بچه غذا سوخت...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 22:13
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
هنگامی که خدا زن را آفرید به مرد گفت:

 "این زن است. وقتی با او روبرو شدی،

 مراقب باش که ..."

 اما هنوز خدا جمله اش را تمام نکرده بود

 که شیخ مکار سخن او را قطع کرد و چنین

گفت: "بله  وقتی با زن روبرو شدی مراقب

باش که به او نگاه نکنی. سرت را به زیر

 افکن تا افسون افسانة گیسوانش نگردی و

مفتون فتنة چشمانش نشوی که از آنها

 شیاطین می بارند. گوشهایت را ببند تا

 طنین صدای سحر انگیزش را نشنوی که

 مسحور شیطان میشوی. از او حذر کن که

 یار و همدم ابلیس است. مبادا فریب او را

 بخوری که خدا در آتش قهرت میسوزاند و

 به چاه ویل سرنگونت میکند.... مراقب

   باش...."  

 و من بی آنکه بپرسم پس چرا خداوند زن را

 آفرید، گفتم: "به چشم."

شیخ اندیشه ام را خواند و نهیبم زد که:

 "خلقت زن به قصد امتحان تو بوده است و

 این از لطف خداست در حق تو. پس شکر

 کن و هیچ مگو...."

  گفتم: "به چشم."

 در چشم بر هم زدنی هزاران سال گذشت

 و من هرگز زن را ندیدم، به چشمانش

 ننگریستم و آوایش را نشنیدم.

 چقدر دوست می داشتم بر موجی که مرا

 به سوی او می خواند بنشینم، اما از خوف

 آتش قهر و چاه ویل باز می گریختم.

هزاران سال گذشت و من خسته و

 فرسوده از احساس ناشی از نیاز به چیزی

 یا کسی که نمی شناختم اما حضورش را

 و نیاز به وجودش را حس می کردم .

 دیگر تحمل نداشتم.

 پاهایم سست شد بر زمین زانو زدم و

گریستم. نمی دانستم چرا؟

 قطره اشکی از چشمانم جاری شد و در

 پیش پایم به زمین نشست. به خدا نگاهی

کردم مثل همیشه لبخندی با شکوه بر لب

 داشت و مثل همیشه بی آنکه حرفی بزنم

و دردم را بگویم، می دانست.

 و خدا با لبخند چنین گفت : این زن است :

 وقتی با او روبرو شدی مراقب باش که او

 داروی درد توست.

 بدون او تو غیرکاملی.

 مبادا قدرش را ندانی و حرمتش را

 بشکنی که او بسیار شکننده است.

 من او را آیت پروردگاریم برای تو قرار دادم.

 نمی بینی که در بطن وجودش موجودی را

 می پرورد؟

 من آیات جمالم را در وجود او به نمایش

 درآورده ام.

پس اگر تو تحمل و ظرفیت دیدار زیبایی

مطلق را نداری به چشمانش نگاه نکن،

 گیسوانش را نظر میانداز و حرمت حریم

 صوتش را حفظ کن تا خودم تو را مهیای این

دیدار کنم."

 من اشکریزان و حیران خدا را نگریستم.

 پرسیدم: "پس چرا مرا به آتش قهر و چاه

ویل تهدید کردی؟"

 خدا گفت: "من؟!!!!"

 فریاد زدم: "شیخ آن حرف ها را زد و تو

 سکوت کردی. اگر راضی به گفته هایش

 نبودی چرا حرفی نزدی؟"

خدا بازهم صبورانه و با لبخند همیشگی

گفت: "من سکوت نکردم، اما تو ترجیح

دادی صدای شیخ را بشنوی و نه آوای

 مرا."

 و من در گوشه ای دیدم شیخ دارد همچنان

 حرفهای پیشینش را تکرار میکند

و خدا زن را آفرید و بهشت را
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 21:32
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ