یافتن پست: #وقتی

saman
saman
در CARLO
خانومای عزیز :
 وقتی یه کاری رو به آقایون میدین که انجام بدن ، حتما انجامش میدن …
 نیازی نیست هر ۶ ماه یک بار یادآوری کنین !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 13:05
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا... جوی و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا... وقتی نگاه من به تو افتاد، سرنوشت تصدیق گفته‌های «هِگِل» بود و ما دو تا... روز قرارِ اوّل و میز و سکوت و چای سنگینی هوای هتل بود و ما دو تا افتاد روی میز ورق‌های سرنوشت فنجان و فال و بی‌بی و دِل بود و ما دو تا کم‌کم زمانه داشت به هم می‌ رساندمان در کوچه ساز و تمبک و کِل بود و ما دو تا

تا آفتاب زد همه جا تار شد برام دنیا چه‌ قدر سرد و کسل بود و ما دو تا، از خواب می‌پریم که این ماجرا فقط یک آرزوی مانده به دِل بود و ما دو تا...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 02:57
+7
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

برایم مداد بیاور مداد سیاه می‌خواهم روی چهره‌ام خط بکشم تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم! یک مداد پاک کن بده برای محو لب‌ها نمی‌خواهم کسی به هوای سرخیشان، سیاهم کند! یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم شخم بزنم وجودم را … بدون این‌ها راحت‌تر به بهشت می‌روم گویا! یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم، سرم هوایی بخورد و بی‌واسطه روسری کمی بیاندیشم! نخ و سوزن هم بده، برای زبانم می‌خواهم … بدوزمش به سق … اینگونه فریادم بی صداتر است! قیچی یادت نرود، می‌خواهم هر روز اندیشه‌ هایم را سانسور کنم! پودر رختشویی هم لازم دارم برای شستشوی مغزی! مغزم را که شستم، پهن کنم روی بند تا آرمان‌هایم را باد با خود ببرد به آنجایی که عرب نی انداخت. می‌دانی که؟ باید واقع‌بین بود ! صداخفه ‌کن هم اگر گیر آوردی بگیر! می‌خواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب، برچسب فاحشه می‌زنندم بغضم را در گلو خفه کنم! یک کپی از هویتم را هم می‌خواهم برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد، فحش و تحقیر تقدیمم می‌کنند، به یاد بیاورم که کیستم! ترا به خدا … اگر جایی دیدی حقی می‌فروختند برایم بخر … تا در غذا بریزم ترجیح می‌دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم ! سر آخر اگر پولی برایت ماند برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند، بیاویزم به گردنم … و رویش با حروف درشت بنویسم: من یک انسانم من هنوز یک انسانم من هر روز یک انسانم

دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 02:53
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
دیوانگی زین بیشتری ؟ زین بیشتر ، دیوانه جان

با ما ، سر دیوانگی داری اگر ، دیوانه جان

در اولین دیدار هم بوی جنون آمد ز تو

وقتی نشستی اندکی نزدیک تر دیوانه جان

چون می نشستی پیش من گفتم که اینک خویش من

ای آشنا در چشم من با یک نظر دیوانه جان

گفتیم تا پایان بریم این عشق را با یک سفر

عشقی که هم آغاز شد با یک سفر دیوانه جان

کی داشته است اما جنون در کار خویش از چند و چون

قید سفر دیوانه جان ! قید حضر دیوانه جان

ما وصل را با واژه هایی تازه معنا می کنیم

روزی بیامیزیم اگر با یکدیگر دیوانه جان

تا چاربند عقل را ویران کنی اینگونه شو

دیوانه خود دیوانه دلدیوانه سر دیوانه جان

ای حاصل ضرب جنون در جان جان جان من

دیوانه در دیوانگی دیوانه در دیوانه جان

هم عشق از آنسوی دگر سوی جنونت می کشد

گیرم که عاقل هم شدی زین رهگذر دیوانه جان

یا عقل را نابود کن یا با جنون خود بمیر

در عشق هم یا با سپر یا بر سپر دیوانه جان

حسین منزوی..
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 20:38
+4
saman
saman
در CARLO
 مامان بزرگم خیلی مریض بود
 و در ضمن دکتری که همیشه میره پیشش مطبش باز نبود
 به هزار زحمت راضیش کردیم بره پیش یه دکتر دیگه
 وقتی رفتیم داخل،معاینه که تموم شد مامان بزرگم گفت:
 آقای دکتر یه چیزی بنویس فعلأ خوب بشم
 تا چند روز دیگه برم پیش یه دکتر درست حسابی
 ۷سال درس خوندشُ شست مثل رخت پهن کرد رو بند!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 17:40
+5
saman
saman
در CARLO
 شماها یادتون نمیاد وقتی ما طفل بودیم،

 یکی از سرگرمی هامون این بود که تو حموم در چاه فاضلاب رو میذاشتیم

 تا آب جمع بشه مثل استلخ بشه بعد دست و پا میزدیم شاد میشدیم !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 17:09
+4
saman
saman
در CARLO
 بدترین شکستمو وقتی خوردم که با عشق و امید گره هندزفریمو باز کردم
 ولی دیدم گوشیم شارژ نداره …
 هنوز کمر راست نکردم !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 17:04
+4
saman
saman
در CARLO
برادر من عزیز دلم
وقتی وسط خیابون نشستی لاستیک ماشینتو عوض میکنی هرز گاهی اون شلوارتو بکش بالا ...:))
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 15:03
+5
*elnaz* *
*elnaz* *
در یک رابطه دو نفره وقتی دو نفر هیچ مشکلی با هم ندارند؛ حتما یکی از آنها تمام حرفای دلش را نمی گوید .. 


دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 15:02
+3
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
زمانی نمی دانستیم دلار و سکه چیه ! گرونی چیه ! بزرگترین دغدغه زندگیمون این بود که وقتی آدامس میخریم عکسش تکراری نباشه !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 14:12
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ