ali rad
....من به تنهایی یک چلچله در کنج قفس،بندبندم همه در حسرت یک پرواز است
♥ نگار ♥
ای کاش از حال من خبرت بود
ای کاش دمی از سر کویم گذرت بود
من مرغ اسیرم که ندارم پر پرواز
ای کاش که کاشانه ی من زیر پرت بود
آخرین ویرایش توسط
NEGAR1992 در [1390/12/27 - 21:19]
sasan pool
حرفی نزنی طاقت جنجال ندارم
بدجور شکسته ست دلم حال ندارم
درهای قفس باز و دلم عاشق پرواز
از حس پریدن پرم و بال ندارم
nahid
در همه آوازها ، حرف آخر زيباست ، آخرين حرف تو چيست ، تا به آن تكيه كنم ، حرف من ديدن پرواز تو در فرداهاست....
sasan pool
کاش می شد خالی از تشویش بود
برگ سبزی تحفه ی درویش بود
کاش تا دل می گرفت و می شکست
عشق می آمد کنارش می نشست
کاش با هر دل , دلی پیوند داشت
هر نگاهی یک سبد لبخند داشت
کاش لبخندها پایان نداشت
سفره ها تشویش آب ونان نداشت
کاش می شد ناز را دزدید و برد
بوسه رابا غنچه هایش چید و برد
کاش دیواری میان ما نبود
بلکه می شد آن طرف تر را سرود
کاش من هم یک قناری می شدم
درتب آواز جاری می شدم
آی مردم من غریبستانی ام
امتداد لحظه ای بارانیم
شهر من آن سو تر از پروازهاست
در حریم آبی افسانه هاست
شهر من بوی تغزل می دهد
هرکه می آید به او گل می دهد
دشتهای سبز , وسعتهای ناب
نسترن , نسرین , شقایق , آفتاب
باز این اطراف حالم را گرفت
لحظه ی پرواز بالم را گرفت
می روم آن سو تو را پیدا کنم
در دل آینه جایی باز کنم .
mah3a
خسته ام...
دستانم سرد است
از سرما مي لرزد اما...
چه كسي باور مي كند ؟؟؟؟
كاش مي دانستم دلتنگي كجاي اين قلب را تسخير مي كند
تا بر آن پرده سياهي كشم ...
صدايش را خاموش كنم و او را از خود جدا .
باور نمي كنم ....باور نمي كنم .
باور نمی کنم که دلتنگ باشم
سرد است اما باز هم دل به شلاق هاي آسمان مي سپارم .
صورتم را رو به سوي آسمان مي برم .
به چشمهاي سرخ رنگش خيره مي شوم .
اشك هايش بر چشمانم مي نشيند .
هر معلولي علتي دارد اما چرا براي معلول سرماي بدنم علتي نميابم ؟
هر عملي عكس العملي دارد
اگر من به تو مي انديشم تو نيز بايد......نه، بايدي در كار نيست
اصلا چه اهميتي دارد
خسته ام ......خسته از فكر پرواز .
واگر بالاخره نتوانم پرواز كنم چه؟
شانه هايم را به علامت بي اهميتي بالا مي اندازم
به خود مي گويم چقدر همه چيز بي معني است.
عده اي مي دوند ، عده اي مي نشينند ، گروهي مي خندند ،
گروهي مي گريند ...اما چرا؟؟؟؟؟؟؟
از اين همه فكر هاي در هم خسته ام
چه غريب است كه روزي چشم باز مي كني و
مي بيني همه كساني كه روزي برايت حكم آشنا داشتند چقدر غريبند.
اصلا همه چيز غريب است غريب.
دلم