آسمان فرصت پرواز بلندی است
قصٌه این است چه اندازه کبوتر باشی...

پرواز کن ....


پرواز کن در خیال من ....


مثل آنشب که در آغوش من در اوج آسمانها بودی ....


در اوج آسمانها مثل ستاره ها چشمک میزدی و میدرخشیدی .....


پرواز کن ....... نترس ! حتی میان زمین و هوا در قلب منی حوای من !!!!!


از میان این همه چشمم تو را ( گرفته ) است ...


نترس پرواز کن ........

روزی که عشق را قسمت کردند پرواز را به تو دادند .... قفس را به من


ساز را به تو دادند .... غم را به من

زن خطاب به شوهرش: عزیزم قبول داری که تو شجاعت مثل شیر هستی؟ مرد: مسلماً! _ :تو سرعت عمل مثل پلنگی؟ + : خوب معلومه! _ :تو هیبت مثل ببر ؟ + :مگه شک داری! _ :تو بلند پروازی مثل عقابی؟ + :این از صفات بارز منه! _ :تو محبت مثل مرغ عشقی؟ + :قربونت برم اینو که دیگه خودت میدونی! _ :تو دل رحمی مثل گنجشکی؟ + :دیگه خجالتم میدی ها! _ :پس کلاً قبولی داری به اندازه یه باغ وحش حیونی؟

نسبت بال زنبور به بدن او بسیار کم است
با توجه به قوانین آیرودینامیک پرواز ممکن نیست
اما زنبور این را نمیداند و پرواز می کند

فلسفه الاکلنک ، اثبات بزرگيِ کسي است که فرو ميشيند

تا ديگري پرواز را تجربه کند . . .

اگر خداوند تو را به لبه پرتگاهی برد به او اعتماد کن یا به تو پرواز یاد می دهد یا تو را از پشت می گیرد

پرواز كن آن گونه كه می خواهی وگرنه پروازت می دهند آن گونه كه می خواهند

حتی در بن بست هم راه آسمان باز است ،پس پرواز را بیاموز !

مثل پرنده ای باش که روی شاخه ای سست آواز می خواند
شاخه می لرزد ولی پرنده میخواند
چون ایمان دارد که پرواز می داند.