یافتن پست: #پیش

ronak
ronak
این هم نمونه ای از پیشرفت علم و فرهنگ در ایران
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 18:08
+3
sasan pool
sasan pool
تاریخچه بهترین شاسی بلند دنیا یعنی شورلت بلیزر
2 دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 16:34
+3
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
ظبط ماشین روشن بود داشت می خوند نشسته تو ماشین میگه ظبطه داره می خونه؟ گفتم : پـَـــ نــه پـَـــ واسه ماشینم اهنگ پیشواز گذاشتم تو هم اگه میخوای یه اس ام اس به ایرن خودرو بزن
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 15:00
+2
gamer
gamer
یارو پسرش رو میفرسته ژیمناستیك، بعد از یه مدتی میبینه پسرش روز به روز جای اینكه پیشرفت كنه هی داره پسرفت می‌كنه. یك روز میره سر جلسه تمرینشون ببینه چه خبره، میبینه از بچش به عنوان خرك استفاده می‌كنند
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 14:28
+5
ronak
ronak
من سکوتم حرف است حرفهایم حرف است خنده هایم حرف است کاش می دانستی می توانم همه را پیش تو تفسیر کنم کاش میدانستی کاش می فهمیدی کاش و صد کاش نمیترسیدی که مبادا که دلت پیش دلم گیر کند کاش می دانستی چه غریبانه به دنبال دلم خواهی گشت در زمانی که برای دردت سینه دلسوزی نیست تازه خواهی فهمید مثل من هرگز نیست... سکوت دردناکترین پاسخ من به بی وفایی های توست!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 13:15
+5
ronak
ronak
می دونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد بهم چی گفت ؟ جایی که می ری مردمی داره که می شک[!] ، نکنه غصه بخوری تو تنها نیستی ، تو کوله بارت عشق می ذارم که بگذری ، قلب می ذارم که جا بدی ، اشک می دم که همراهیت کنه ، و مرگ که بدونی بر می گردی پیش خودم .
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 13:00
+3
مهسا
مهسا
انسان باید در دنیا مانند مهمانی باشد که او را به ضیافت دعوت کرده اند آن چه را پیش روی او آورند بخورد و انچه ندهند مطالبه نکند .
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 05:10
+3
عسل ایرانی
عسل ایرانی
می گویند حدود ٧٠٠ سال پیش، در اصفهان مسجدی میساختند. روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرین خرده کاری ها را انجام میدادند. پیرزنی از آنجا رد میشد وقتی مسجد را دید به یکی از کارگران گفت: فکر کنم یکی از مناره ها کمی کجه! کارگرها خندیدند. اما معمار که این حرف را شنید، سریع گفت: چوب بیاورید! کارگر بیاورید! چوب را به مناره تکیه بدهید. فشار بدهید. فششششششااااررر...!!! و مدام از پیرزن میپرسید: مادر، درست شد؟!! مدتی طول کشید تا پیرزن گفت: بله! درست شد!!! تشکر کرد و دعایی کرد و رفت... کارگرها حکمت این کار بیهوده و فشار دادن مناره را پرسیدند ؟! معمار گفت: اگر این پیرزن، راجع به کج بودن این مناره با دیگران صحبت میکرد و شایعه پا میگرفت، این مناره تا ابد کج میماند و دیگر نمیتوانستیم اثرات منفی این شایعه را پاک کنیم... این است که من گفتم در همین ابتدا جلوی آن را بگیرم!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 03:25
+6
sasan pool
sasan pool
همچیز در مورد کامارو.
2 دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 21:56
+3
mina_z
mina_z
برای کیا پیش اومده..؟
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 20:32

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ