یافتن پست: #پیش

ܓ✿جُوجه فِنچِ مُتِفکِرܓ✿
ܓ✿جُوجه فِنچِ مُتِفکِرܓ✿
هعی روزگار !!! {-60-}... دیگه حتی ایرانسل هم اس ام اس هاش رو ازم دریغ میکنه .... {-15-}
3 دیدگاه  •   •   •  1390/10/22 - 20:11
+5
sasan pool
sasan pool
من تصمیم گرفتم شغلمو عوض کنم.الان من 8 ساله که پیر هن مشکی میپوشم.چند وقت پیش رفته بودم بیرون دم خونه ما یک دارو خونه بود که بسته بود به علت فوت پدر طرف خلاصه کسبه آمده بودن مغازه طرف باز کن من هم داشتم با موبایلم حرف میزدم اون بغل وایساده بودم مغازه این و که باز کردن همه آمدن به من تسلیت گفتن فکر کردن من فامیل طرفم تصمیم گرفتام برم توی بهشت زهرا پول بگیرم توی مراسماشون شرکت کنم.
دیدگاه  •   •   •  1390/10/22 - 10:45
+3
sasan pool
sasan pool
دوستان یک چیز جالب براتون بگم عباس قادری توی فیسبوک اد کردم من و اد نکرد فکر کنم از خط ریشم ترسید بنده خدا.اصلا پیش خودش نگفت که من چقدر دوستش دارم.آهنگ پارسال بهارشو گذاشتم توی ماشین پلیس ماشین من و خوابوند به دلیل مزاحمت صوتی.اصلا توجه نکرد به احساسم.باید برم یک گوشه گریه کنم.این چه وضعی آخه.ولی خیلی دوستش دارم عاشقشم.به امید روزی که برم کنسرتش.یا برم کاباره تهران اونجا برنامه اجرا میکنه.
4 دیدگاه  •   •   •  1390/10/21 - 22:04
+4
-1
امیرحسین
امیرحسین
بچه های مقیم تهران ، چیزی شبیه زلزله متوجه نشدین ؟؟؟ چند دقیقه پیش ، حدود 8.40 !! یا من توهم زدم
16 دیدگاه  •   •   •  1390/10/21 - 21:12
+6
-1
رضا
رضا
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید : آیا میتوانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/21 - 20:59
+8
رضا
رضا
عشق تو به تار و پود جانم بسته است بی روی تو درهای جهانم بسته است از دست تو خواهم که برآرم فریاد در پیش نگاه تو زبانم بسته است
دیدگاه  •   •   •  1390/10/21 - 19:58
+1
مدیر سایت
مدیر سایت (مدير ارشد)
این شما واین صندلی داغ امشب !!!!!آتیش بزنید!!! جهت شرکت در صندلی داغ بر روی آیکون صندلی داغ در داشبورد کلیک کنید(هرشب ساعت 10:30 تاریخ 90/10/21 مهمان امشب ♥ مهســــــــــــــــــــــــا ♥)
125 دیدگاه  •   •   •  1390/10/21 - 19:52
+14
Hossein Behzadi
Hossein Behzadi
‫یه دوستی دارم سرباز نیروانتظامی بود چند سال پیش ، بعد تعریف می کرد یه بار ریخته بودن تو یه خونه ای همه تریاک می کشیدن و قاچاق چی بودن بعد یه پوستر بزرگ داریوش با ریش و محاسن رو دیوار بوده، بعد فرماتدشون به قاچاق چیا می گه از عکس این شهیدتون خجالت بکشید شهید دادین تریاک هم می کشین ! ای تو روح فرمانده که آقامون داریوش رو نمیشناخته :/‬ {-7-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/21 - 16:21
+5
mina_z
mina_z
يارو داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم منو گرفت و خورد دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!! يارو میگه: ای بابا، کدوم زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/21 - 13:41
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ