یافتن پست: #پیش

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خرد بهتر از هر چه ایزد بداد

ستایش خرد را به از راه داد

خرد رهنمای و خرد دلگشای

خرد دست گیرد به هر دو سرای

ازو شادمانی وزویت غمیست

وزویت فزونی وزویت کمیست

خرد تیره و مرد روشن روان

نباشد همی شادمان یک زمان

چه گفت آن خردمند مرد خرد

که دانا ز گفتار از برخورد

کسی کو خرد را ندارد ز پیش

دلش گردد از کردهٔ خویش ریش
دیدگاه  •   •   •  1392/05/30 - 22:54
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
دختر : عشقم می خوام یه چیزی بگم ولی قول بده که عصبانی نشی...
پسر : باشه...بگو...
دختر :داداشم هفته پیش خواهرتو دیده و خیلی خوشش اومده...و می خواد که باهاش حرف بزنه...
پسر :چییی؟؟؟؟ غلط کرده...استخوناشو خورد می کنم...دندوناشو می ریزم تو حلقش...اون کی باشه که به ناموس من نگاه کنه؟؟!!به چه حقی می خواد دستشو بگیره؟؟
دختر :میشه دستمو ول کنی؟؟؟ لطفا"؟؟؟
پسر :چراا؟؟؟
دختر :چون توام الان دست ناموس داداشمو گرفتی...منو فراموش کن و برو مواظب ناموست باش و به ناموس بقیه کاری نداشته باش.
دیدگاه  •   •   •  1392/05/30 - 18:54
+3
xroyal54
xroyal54
از خیالم گم شو بیرون زحمتت رو کم بکن
کاسه ، کوزت رو از این قلب پریشون جم بکن
از تموم خاطراتم دیگه گندت رو بکن
زل نزن با اون دوتا چشمای صد رنگت به من
دزدکی توو آینه خیره به من هستی که چی ؟
چشماتو روی گذشته اینجوری بستی که چی؟
رفته بودی برنگردی اما چی شد آخرش ؟
مرده اون مرد گذشته چی میخوای باز از سرش
رفته بودی چون که من تیکت نبودم لعنتی
گفته بودی که نداری واس من تو فرصتی
گفته بودم در خونم به روت بازه بیای
سهمتُ میتونی از این خونه برداری ،بخوای
شاید این خونه بخوادت اما من که دیگه نه
به دلم میگم بمونه پیشت اما میگه نه
مثل اون روزات شدم این روزا ، از پیشم برو
خط زدم از این دلم واس همیشه من تو رو
2 دیدگاه  •   •   •  1392/05/30 - 13:03
+8
roya
roya
دوستای گلم سلام امیدوارم ساعات خوبی با هم تو قهوه خونه داشته باشیم منتظر پستای نفسیتونم هستم
پیشاپیش
.
.
WELL COM

4 دیدگاه  •   •   •  1392/05/30 - 12:33
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اگه شما در شهرهای ساحلی زندگی نمی كنید اما دلتون ماهیه تازه می خواد،اگه استطاعت مالی لازم برای خرید ماهی و میگو رو ندارید، ما راه كارهای زیر رو به شما پیشنهاد می كنیم:
خوردن نیم رو با ماست
خوردن گوجه فرنگی با كوكو سیب زمینی
خوردن خیار با برنج داغ
خوردن آبغوره با هویج
و حتی گاهی خوردن چایی با پنبرگردو(به شزطی كه گردوش مونده باشه)
می تونه طعم لذیذ ماهی رو براتون تداعی كنه
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 22:53
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کودکان گذشته ندارند .

دوست را چندان قوت مده که اگر دشمنی کند تواند .

ادب خرجی ندارد ولی همه چیز را می تواند خریداری کند .

مواظب باشید حقیقت را لابه لای آرزوهای خود گم نکنید .

فرصت چیزی است اگر زیاد به دنبالش بگردید از دست می رود .

راستی و حقیقت پیشه ایست که هرگز ورشکستگی به دنبال ندارد .

اگر باور کنیم که جاودانه نیستیم قدر یکدیگر را می فهمیم و باعث آزار کسی نمی شویم .

هیچ وقت برای چیزی که نداریدناراحت نشوید بلکه به خاطر آنچه که دارید شاد باشید.
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 22:36
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
انتخاب واحد دانشگاه آزاد قیامدشت ورودی 89
3شهریور و شروع کلاسها 15 شهریور
اصلا ی وضعیه ها
11 دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 12:16
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
ابری رسید و آسمانم از تو پر شد

بارانی آمد ، آبدانم از تو پر شد

نام تو اول بغض بود و بعد از آن اشک

اول دلم پس دیدگانم از تو پر شد

جان جوان بودی تو و چندان دمیدی

تا قلبت بخت جوانم از تو پر شد

خون نیسیتی تا در تن میرنده گنجی

جانی توو من جاودانم از تو پر شد

چون شیشه می گرداند عشق ، از روز اول

تا روز آخر ، استکانم از تو پر شد

در باغ خواهش های تن روییدی اما

آنقدر بالیدی که جانم از تو پر شد

پیش گل سرخ تو ،‌برگ زرد من کیست ؟

آه ای بهاری که خزانم از تو پر شد

با هر چه و هر ﮐس تو را تکرار کردم

تا فصل فصل داتسانم از تو پر شد

ایینه ها در پیش خورشیدت نشاندم

و آنقدر ماندم تا جهانم از تو پر شد
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 08:57
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه روز رفتم شلوار بخرم فروشنده یه شلوار آورد خوب نبود گفتم این خیلی خزه . مگه اسکلم اینو بپوشم؟
فروشنده از پشت پیشخون اومد اینور دیدم همون شلوار پای خودشه !
دیدگاه  •   •   •  1392/05/28 - 19:35
+6
saman
saman

این شعر را برای تو می گویم


در یک غروب تشنه ی تابستان


در نیمه های این ره شوم آغاز


در کهنه گور این غم بی پایان


این آخرین ترانه لالاییست


که در پای گاهواره خواب تو


باشد که بانگ وحشی این فریاد


پیچد در آسمان شباب تو


بگذار سایه من سرگردان


از سایه ی تو دور و جدا باشد


روزی بهم رسیم که گر باشد


کس بین ما، نه غیر خدا باشد


من تکیه داده ام به دری تاریک


پیشانی فشرده ز دردم را


می سایم از امید براین در باز


انگشت های نازک و سردم را

(نجیب زاده)



دیدگاه  •   •   •  1392/05/28 - 17:49
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ