یافتن پست: #چشمک

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

زنگ زدم به یاس گفتم الومیگه:از چی بگم برات؟انتظار داری چه چیزی از جیب من درآد؟فهمیدم که ورشکست شده قطع کردم
زنگ زدم 2afm گفتم الومیگه:الو صدامو داری؟! میگم : آره...مرتیکه میگه:خسته ام از خاطرات موندگارت...
"بابا این با همه دعوا داره "بعدش زنگ زدم مجید خراطها
هنوز الو نگفته،میگه:تیغ و بردار دستمو خط خطی کن،تلافیه...
"مرتیکه میخواست یک قتل بندازه گردنمون"
زنگ زدم تتلو هی میگم:الومیگه:چرا قطع کردی؟! هی میگم:امیر!!!میگه:دوباره قهر کردی؟!آخرش گفت:بیا لباستو از پشت ببندم...
"خدایا توبه"
زنگ زدم به یه شماره هی میگه:امی امی امی امی امی...
آخرش میگه:امید جهانه با حامد پهلان!
زنگ زدم معین میگه:بزن بارون بزن خیسم کن آبم کن ترم کن.آتیش بزن بجونم پر پرم کن
هیچی دیگه میخواست خودکشی کنه سریع قعطش کردم
زنگ زدم به چاوشی میگه:گوشیو بردار تا صدات یه ذره آرومم کنه
گفتم میخوام ادامه تحصیل بدم.
زنگ زدم اندی میگه:شب شده پرستاره چشمک بزن دوباره
گفتم مواظب خودت باش ما از اون خانواداش نیستیما...
شارژمون تموم شد ایام عیدم تموم شد!عیدیمونم نگرفتیم

دیدگاه  •   •   •  1393/02/1 - 14:33
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

اینجا آلوچه نیست که بهش نمک بزنی ، دختر همسایه نیست که بهش چشمک بزنی !

غذا نیست که بهش ناخونک بزنی ، عشق نیست بهش کلک بزنی ..

.

.

اینجا که میای باید کامنت بزاری یا لایک بزنی

" ستاد فعال سازی دوستان تنبل "

دیدگاه  •   •   •  1393/01/28 - 13:25
+6
mary jun
mary jun
باران همیشه میبارد....
اما مردم ستاره رت بیشتر دوست دارند....
نا مردیست آن همه اشک را
                 ب یک چشمک فروختن...
دیدگاه  •   •   •  1392/12/29 - 11:27
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺍﻗﺎﭘﺴﺮﻱ ﮐﻪ ﻣﻴﮕﻲ " ﺩﺧـﺘﺮﺧــﻮﺏ " ﭘﻴﺪﺍ ﻧﻤﻴﺸﻪ...

ﺩﺧﺘﺮﺧﻮﺏ ﺗﺎﺩﻳﺮ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺧﻴﺎﺑﻮﻧﺎ ﻧﻤﻴﭙﻠﮑﻪ
* ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﻧﮕﺎﺕ ﻧﻤﻴﮑﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺮﻱ ﺳﻤﺘﺶ
* ﮐﻔﺸﻪ 15 ﺳﺎﻧﺘﻲ ﻭ ﻣﺎﻧﺘﻮﻱ ﺟﻠﻒ ﻧﻤﻴﭙﻮﺷﻪ
* ﻣﻮﻫﺎﺷﻮ ﺭﻧﮓ ﻧﻤﻴﮑﻨﻪ
ﻭ ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍﻳﺶ ﻧﻤﻴﮑﻨﻪ ﮐﻪ ﻧﺘﻮﻧﻲ ﻗﻴﺎﻓﻪ ﻱ ﺍﺻﻠﻴﺶ ﺭﻭ
ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺑﺪﻱ ...
* ﭼﺸﻤﮏ ﻭ ﻋﺸﻮﻩ ﻭﺻﺪﺍﻱ ﻧﺎﺯﮎ ﻧﺪﺍﺭﻩ
ﻭ ﺑﺎ ﺩﻳﺪﻥ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻣﺪﻝ ﺑﺎﻻﺕ ﻟﺤﻨﺶ ﻋﻮﺽ ﻧﻤﻴﺸﻪ
* ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺎﻓﺘﻨﻴﻪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻬﺶ
ﺣﺘﻲ ﺗﻮﺍﻥ ﺗﻼﺵ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻱ .
ﻧﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﻴﭙﺮﻩ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺍﻣﺜﺎﻝ ﺗﻮ ﭘﺲ ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﻧﮕﻮ ﮐﻪ ﻧﻴﺴﺖ
* ﺗﻮ ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﭼﺸﻤﺖ ﺭﻭ ﻋﺮﻭﺳﮑﺎﻱ ﺧﻴﺎﺑﻮﻧﻲ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﮐﻪ " ﺩﺧﺘﺮﺧﻮﺏ " ﺗﻮ ﺭﻭ ﺑﻴﺸﺘﺮﺍﺯ ﺍﻭﻧﺎ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻪ..!!
دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 19:09
+1
xroyal54
xroyal54
دختر جان ؛
بالاخره یاد می گیری از یک دوستت دارمِ ساده، برای دلت یک خیالِ رنگارنگ نبافی...
که رابطه یعنی بازی و اگر بازیگری نکنی، می بازی... ...
که داستان های عاشقانه، از یک جایی به بعد رنگ و بوی منطق به خود می گیرند...
که سر هر چهار راهِ تعهد، یک هوسِ شیرین چشمک می زند...
یاد می گیری که خودت را دریغ کنی تا همیشه عزیز بمانی...
که آدم جماعت چه خواستن های سیری ناپذیری دارد...و چه حیله هایی برای بدست آوردن...
که باید صورت مسئله ای پر ابهام باشی، نه یک جوابِ کوتاه و ساده...
که وقتی باد می آید باید کلاهت را سفت بچسبی، نه بازوی بغل دستی ات را...
روزی می فهمی در انتهای همه گپ زدن های دوستانه، باز هم تنهایی...
و این همان لحظه ای ست که همه چیز را بی چون و چرا می پذیری با رویی گشاده و لبخندی که دیگر خودت هم معنی اش را نمی فهمی
دیدگاه  •   •   •  1392/09/25 - 23:10
+5
alireza
alireza
دیروز تو دانشگاه یه دافیه اومد جلو گفت اقا من شارژ موبایلم تموم شده میتونم با گوشیتون یه زنگ بزنم منم گوشی رو دادم بهش بعد دیدم صدای یه گوشی از توی کیفش اومد که داشت زنگ میخورد بعد دیدم به من یه چشمک زدو رفت///////خدایی این دخترا با چه کارهاو کلک های میخوان شماره ی منو بدست بیارن
دیدگاه  •   •   •  1392/09/22 - 13:54
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دختره تو فیسبوکش نوشته :مرد موجودیست تنوع طلب که با داشتن زنی زیبا به میمون هم چشمک میزند!!!!
پسره زیرش کامنتش یه چشمک گذاشته بود و نوشته بود فعلا داشته باش تا بعد...
دیدگاه  •   •   •  1392/07/16 - 19:23
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﻪ پسرﻩ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺍﻭﻣﺪ ﮔﻔﺖ
ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ خانم ﺷﺎﺭﮊ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﻢ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪﻩ
ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﺑﺎ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺘﻮﻥ ﯾﻪ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﮕﯿﺮﻡ ...
ﻣﻨﻢ ﺣﺲ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﯿﻢ ﮔﻞ ﮐﺮﺩ ﮔﻮﺷﯿﻢ ﺭﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺶ ...
ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﮐﺮﺩ که ﺩﯾﺪﻡ ﺻﺪﺍﯼ ﺯﻧﮓ
ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﻣﯿﺂﺩ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮐﯿﻔﺶ ، ﯾﻪ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺩﺭآﻭﺭﺩ
ﯾﻪ ﭼﺸﻤﮏ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺯﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ
ﺑﺎﻭ پسرا ﺁﺧﻪ ﺑﻪ ﭼﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻣﻦ
ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯿﺰﻧﻦ ...
دیدگاه  •   •   •  1392/07/14 - 16:18
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلام
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
\.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

...
.
.
.
.
.
.
.
خوبه یه سلام کردم تا اینجا افتادى دنبالم اگه بت چشمک میزدم چکار میکردى؟!؟
والااا
دیدگاه  •   •   •  1392/07/13 - 21:53
+3
sina
sina
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺍﻭﻣﺪ ﮔﻔﺖ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺁﻗﺎ ﺷﺎﺭﮊ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﻢ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪﻩ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﺑﺎ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺘﻮﻥ ﯾﻪ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﮕﯿﺮﻡ ... ﻣﻨﻢ ﺣﺲ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﯿﻢ ﮔﻞ ﮐﺮﺩ ﮔﻮﺷﯿﻢ ﺭﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺶ ... ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺻﺪﺍﯼ ﺯﻧﮓ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﻣﯿﺂﺩ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮐﯿﻔﺶ ﯾﻪ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺩﺭﻭﺭﺩ ﯾﻪ ﭼﺸﻤﮏ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺯﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺑﺎﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺁﺧﻪ ﺑﻪ ﭼﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻣﻦ ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯿﺰﻧﻦ ...
خخخخخخخخخخخخخخخخ
دیدگاه  •   •   •  1392/07/12 - 19:51
+3
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ