مرا به خاک نسپارید ...

نفسهـــــای مسمومم ،

خاک را هم به ســـــرفه می اندازد ...

یک کپسول اکسیژن پای مزارم بکارید ؛

تا زمین نفس بکشد ... !!!

شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد ،
بیدار باش ، من با سبدی پر از بوسه می آیم
و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت می کارم ،
تا بدانی ای خوبم ، تا بینهایت دوستت دارم...

ﺑﺎﺑﺎﻡ : ﮐﺠﺎ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﻗﻊ ظهر؟

ﻣﻦ : ﻳﻪ ﺳﺮ ﻣﻴﺮﻡ ﺑﻴﺮﻭﻥ، ﺯﻭﺩ ﻣﻴﺎﻡ

ﺑﺎﺑﺎﻡ : ﺍﻭﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺧﺒﺮی نی ﺑﺠﺰ ﭼﺸﻤﺎی ﺑﺎﺭﻭنی
ﺑﺠﺰ ﺁﺩﻣﺎی ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻣﺜﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺟﺒﺎﺭ ﺑﺎ ﺍﻭنی
ﺍﻭﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺧﺒﺮی نی ﺑﺠﺰ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﻭ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻫﺎ
ﺛﻤﺮﻩ ﺳﮓ ﺩﻭ ﻫﺎﺗﻢ ﮎ ﺯﺭﺷﮑﺎ ﻭ ﺯﺍﻟﻮمه ﻫﺎ..!!

ﻣﻦ : ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺑﻪ ....
هیچی دیگه نرفتم بیرون =__=
)))))))))))))))))))))))))

ماهی داخل آکواریوممون هی می خواست یه چیزی بهم بگه


تا دهنشو وامی کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه


دست کردم تو آکواریوم درش آوردم !


شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن .دلم نیومد دوباره


بندازمش اون تو. اینقده بالا پایین پرید خسه شد خوابیـــد !


دیدم بهترین موقعه تا خوابه دوباره بندازمش تو آب !


ولی الان چند ساعته بیدار نشده یعنی فکرکنم بیدار شده دیده


انداختمش اون تو قهر کرده خودشو زده به خواب ؟؟


♦♦♦ کاریکاتور از : فیروزی ♦♦♦

♦♦♦ عرب هایی که آرزوی خلیج عربی را دارند ! ♦♦♦


♦♦♦ کاریکاتور از : فیروزی ♦♦♦

بیا کمتر بگو این غصه ها را

بیا باور کنیم این قصه ها را

مگو از عشق و از زخم جفایش

بیا قفلی بزن این سینه ها را

دگر از درد مردم هیچ منویس

بیا خطی بزن این جمله ها را

مگو از فقر ، دزدی ، تن فروشی

بیا و پاک کن این نکته ها را

به ما ربطی ندارد کودک کار

بیا و حذف کن این بچه ها را

بجای رفتن سمت حقیقت

بیا گسترده تر کن پینه ها را

بیا از بی وفایی ها نگوییم

مگو پایان تلخ قصه ها را

تو یه مصاحبه اینترنتی از شهاب تیام می خوندم که؛
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مهندس کامپیوتره و ده ساله که تو شرکت اینتل کار میکنه!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
د آخه برادر من، دوست من، رفیق من، د آخه نوکرتم، آخه در شأن یه مهندس نیست که بیاد بخونه:
.
.
.
.
.
.
از اون بالا کفتر میایه !!!!

شما باس بخونی : از اون بالا آنتی ویروس میایه )

با سلام
اقا اینا که مینویسن
تحصیلات لیسانس
شغل کارشناس
منظورشون واقعا چیه
تو رو خدا کمک کنید

من و تو شباهت های متفاوتی با هم داریم :
هر دو شکستیم ؛ تو قلب مرا ، من غرورم را
هر دو رقصیدیم ؛ تو با دیگری ، من با سازهای تو
هر دو بازی کردیم ؛ تو با من ، من با سرنوشتم
و در آخر هر دو پی بردیم
تو به حماقت من ، من به پست بودن تو
آری ، این شباهت های متفاوت هر روز آشکارتر میشود

به یارو میگن سخت ترین کار دنیا چیه؟
میگه پر کردن نمکدون
میگن چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟میگه آخه سوراخاش خیلی ریزه