یافتن پست: #کش

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یکی از افتخاراتم اینه که تا حالا سیگارو قلیون نخوردمو مشروب هم نکشیدم...
دیدگاه  •   •   •  1394/02/8 - 19:33
+1
dr.amirjadidi
dr.amirjadidi
سلام .دوستان عزیز.فرداشب جشن گرفتیم .همچین شبی خارج کشورجشن فارغ التحصیلی ام بوده جای همه دوستان همیهنی خالی امشب کلی مهمان ازداخل یاخارج کشورداریم .مراسم ماواقع درسوبراستاربسرعمویم عباس جدیدی واقع درخ بیروزی هستش .انشاه الاهمچنین شبی جشن فارغ التحصیلی شماباشه ...............
دیدگاه  •   •   •  1394/02/5 - 00:51
+2
dr.amirjadidi
dr.amirjadidi
ایی دخترچوبون ..دل دیونه روکشوندی توی دشت توبیابون ازاین سوبه اون سو به بای اشناساده نگاهت که بی ریاست نجابت سلام ات ..منوتوخوابم نمیدم که چشمانم وابشه ازروی ماهت ازتوبین کوچه تنهای دل عشق تومنوصداکرد خودموبی خبرازمن گرفت باتبه عشق شناکرد ایی دخترچوبون دل دیونه روکشوندی توی دشت توبیابون ازاین سوبه اون سو همه عالمم منوبررگشتمودیدم که به دشت دیارتورسیدم زیرچارقتگلدارروی موهات منم به عشق اخرم رسیدم................
دیدگاه  •   •   •  1394/02/5 - 00:25
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وقتی ... وقت نداره برات
وقتی ... بازیش باهات تموم شده
وقتی ... بهونه تراشی می کنه
وقتی ... پابند حرفاش نیست
وقتی ... دلت بهت دروغ نمیگه
وقتی ... زیاد دلت می گیره
وقتی ... ... ...
تنهایی هات زیاد شد
تنها بمون ... تنها !
سرتو بالا بگیر و ترکش کن
برو ... اونقدر برو
که سایه اش رو هم نبینی
فراموشش کن ... فراموش !
دیدگاه  •   •   •  1394/02/4 - 22:05
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



غیـــرتت کـــــجاست ؟

زمانـــی کـــه معشــــوقه ات

از تـــــجاوز تنــهایی رنــــج می کشیـــد

،

بـــه جـــای درکـــش

ترکـــش کــــردى …
دیدگاه  •   •   •  1394/02/4 - 21:52
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ما ساده بودیم.......
هرچه در دل داشتیم رو کردیم.....
بی معرفت نبودیم....
ولی دوره عوض شده.....
قدیمها مردم همدیگر را دور میزدند......
این روزها از روی هم رد می شوند.......
انگار سادگــــی.....
این روزها مُدرن ترین نوع خودکشی ست ...!

"عباس معروفی"
دیدگاه  •   •   •  1394/01/28 - 18:55
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
رفتم دم عطاری
دختره اومده میگه؛
هزارتومن زردچوبه بدید با هزارتومن فلفل سیاه.
عطاره هم کشید وگذاشت توپلاستیک، داد بهش.
بعد دختره گفت چقدر میشه؟

عطاره سرشو کرده تو گونی فلفل سیاه در نمیاره...!
چیکارش کنم؟؟؟:))<img src=(" title=":((" />
دیدگاه  •   •   •  1394/01/26 - 15:54
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شهره یه جوری میگه
"داره کم کم نفسم میگیره
برگرد"
.
.
.
.
.
خب مادر من ،هم سنهای تو
علاوه بر آلزایمر و آسم
تا حالا سه بار ایست قلبی کردن.
واااااالاااااااا
الکی پای پسر مردمو هم وسط نکش
دیدگاه  •   •   •  1394/01/25 - 20:54
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ی وقتایی . . .
ک کـم هم نیست . . .
خیلی ک دلـم میگیرہ . . .
گریه نمیکنـم
ی لبخند کش دار تلخ میزنـم
پاهامو تکون میدم
با موهام ور میرم
بعد خیرہ میشـم ب دیوار سفید رو ب رو . . .!
بعد پوست لبمو میکَنـَم
بغضمو میخورم
ک ی وقت اشک نشه آخه قرارہ محکـم باشـم
بعد پا میشم خودمو تو آیینه نگاه میکنـم ی لبخند کش دار تحویل خودم میدم
بعدشـم ی چایی میریزم
ی موسیقی غمگیـن . . .
تو دلم میگـم زندگی قشنگه
آروم باش . . .
محکـم باش . . .!
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 16:05
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
این روزهای سخت از هر انگشتم

یک هنر می بارد !

شبها می بافم خیالت را

روزها می کشم دردهای نبودنت را

و غروب ها هم ...

وااااا ی غروب ها میرقصم

با ساز دلتنگی هایم…
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:57
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ