♥ نگار ♥
این روزهای سخت از هر انگشتم...
یک هنر می بارد !!!
شبها می بافم خیالت را...
روزها می کشم دردهای نبودنت را! !!
و غروب ها هم ...
وااااا ی غروب ها میرقصم
با ساز دلتنگی هایم…!!!
♥ نگار ♥
رفتم دندون پزشکی به دکتره می گم :
آقای دکتر این دندون عقلم کج در اومد ه اومدم حسابشو برسی!
دکتره می گه : یعنی می گی بکشمش ؟
پ ن پ گفتم شما تحصیل کرده ای یکم نصیحتش کنی بلکم از خر شیطون بیاد پایین به راه راست هدایت شه ***
♥ نگار ♥
توجه کردیدتوخارج چقدبرنامه تفریحی میسازن ومردمو سرکارمیزارن بعدش کلی خودشون وبیننده هارو شادمیکنن.......حالاتوکشورخودمون سه چار نفرمیخواستن همچین کاری بکنن سه تاشون هنوزازبیمارستان مرخص نشدن اون خدابیامرز اخری هم دیروزچهلمش بود....اخه چرامااینقدرادمای بی اعصابی هستیم....بابابیایید باطبیعت اشتی کنیم><
♥ نگار ♥
رفتم شیرینی بخرم طرف گفتش بیا این دوتا شیرینی خامه ای هم بعنوان عیدی بخور.
بعدش که خوردم و شیرینی ها رو داده میگه هزار تومن هم بابت اون دوتا شیرینی کشیدم رو قیمت!
عایا واقعا لازمه بهم عیدی بدیم؟
♥ نگار ♥
آنقدر به خوابهایم سرک نکش...
مرا که می شناسی
زود وابسته می شوم...
شاید یک شب تصمیم گرفتم برای همیشه بخوابم...
♥ نگار ♥
واکنش پسرا بعد از مکالمه با عشقشون :
آمریکایی:تلفن رو بغل می کنه و میره تو حس.
فرانسوی:گوشی رو می بوسه.
ایرانی: #1*141*
هرکی انکار کنه خودم می کشمش!!!
♥ نگار ♥
*Irancell*
بعضیا واسه یه لایک هزار تا دروغ می بافند
خوب برادر من ، خواهر من یکم صداقت
به نام خدا
مصطفی هستم
این پست رو صفراً(صرفاً)برای کسب لایک گزاشتم
.
.
.
.
الکی شماهم لایک کنین مثلاً هنوز صداقت تو کشورمون بی ارزش نشده
♥ نگار ♥
چقدر دوست دارم دوست داشتنت را !
دوست داشتن تویی که ممنوع ترینی برای من
چقدر دلم هوایت را دارد !
هوای تویی که حق نفس کشیدن در هوایت را ندارم
چقدر آرامش میدهی به من !
تویی که حق آرامش گرفتن از وجودت را ندارم
چقدر زیبا نوازش میکنی روحم را !
تویی که حق نوازش روحت را ندارم
چقدر خوب است بودنت !
تویی که حق با تو بودن را ندارم .....
♥ نگار ♥
هرروز
عذاب میکشم...
نکند نفرینم کرده ای؟؟
اگر تلخی روزهایم
نفرین تو باشد
نوش جانم...
این تاوان شکستن قلب توست...
حاضرم تاوان دهم
هرروز...
♥ نگار ♥
اشک تو چشمات وقتی حلقه بست
وقتی حس کردی یه جا قلبت شکست
وقتی روز لعنتی کوتاه بود
هر زمان حس کردی آبان ماه بود..
وقتی گوش باد و بارون تیز شد
زندگی کردن ملال انگیز شد
کاسه ی صبرت اگه لبریز شد
آخره اسفندتم پاییز شد..
تازه میفهمی چیکار کردی باهام
تازه میفهمی چیکار کردی باهام
وقتی سیل اومد و دنیاتو گرفت
پیش چشمت یه نفر جاتو گرفت
وقتی بیخوابی امونتو برید
وقتی کارت به همینجاها کشید
تازه میفهمی چیکار کردی باهام