یافتن پست: #کش

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
را ه های وسوسه شیطان!!!!

وسوسه شیطان، گاهی از دور است: « فوسوس الیه »
گاهی از طریق نفوذ در روح و جان: « فی صدور الناس »
گاهی با همنشینی: « فهو له قرین »
گاهی از طریق رابطه و تماس: « مسهم »
از یکی از علما پرسیدند که آیا شیطان هم مثل ما انسانها یا حیوانات خواب داره یا نه؟
تبسمی کرد و فرمود: « اگه شیطان خواب داشت که ما حداقل شب یه نفس راحتی می کشیدیم
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 22:11
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خدایا...

خدایا به خاطر راه رفتن،به خاطر حرف زدن،

به خاطر اینکه میتوانم ببینم و بشنوم و نفس بکشم،

خدایا به خاطر آسمان و پرنده هایش،به خاطر مادر و پدرم،

خدایا به خاطر درختها و شکوفه ها،به خاطر باران،

به خاطر دوستانم، به خاطر دوستی، به خاطر...

خدایا به خاطر همه چیز ممنون.
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 22:06
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
قرعه کشی تمام شد !
تو به اسم دیگری درآمدی
تقدیر جای خود ، اما لااقل اسم مرا هم در کیسه ات می انداختی . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 21:37
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به خاطر هیچکس دست از “ارزشهایت” نکش چون زمانیکه آن فرد از تو دست بکشد ، تو می مانی و یک “من” بی ارزش !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 20:25
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شهری که مردمانش یک آشنا ندارد
در دل هزار نیرنگ ، یک هم صدا ندارد
شهرم پر از ملال است ،تاریخ یک خیال است
شهرم قلم شکسته ،ماندن در او عذاب است
شهرم سکوت و خاموش، آغوش ها فراموش
شهرم سکون و راکد ،دیوار ها پراز گوش
سلول انفرادی ،کشتار دسته جمعی
زندانیان در این شهر هر گور را بنامی
شهرت کجاست یارم؟ خاکت کجا نشسته؟
درویش خسته ی تو تا انتها شکسته
دست نوشته های یاسی_اینگونه بود شهرم...
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 19:47
+3
nanaz
nanaz
روزها انتظار

چه عاشـقانــــه

مـرامی کشــنـد

و تو چه سرد از

من عبور میکنی...




عبـــــورــ ـ ـ ..ـ ــ ــ   ܓܓܓ

دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 17:24
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بـــخاطر میخی ٬ نعلی افتاد ...

بـــخاطر نعلی٬ اسبی افتاد ...

بـــخاطراسبی٬ سواری افتاد ...

بـــخاطر سواری٬ لشگری درماند ...

بـــخاطر لشگری٬ کشوری شکست خورد ...

بـــخاطر شکستی٬ مملکتی نابود شد ...

وهمه اینها بخاطر کسی بود که میخ را خوب نکوبیده بود!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 12:49
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سیگاری نیستم اما گاهی دوست دارم بلند بلند سیگار بکشم
و دود کنم نبودنت را
و تمام کنم
تمام بودنم را
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 12:38
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
چقد من بد شانسم....چقد.....چقد دیگه باید گریه کنم خدا.............
19 دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 11:17
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
از روز دستبرد به باغ و بهار تو

دارم غنیمت از تو گلی یادگار تو

تقویم را معطل پاییز کرده است

در من مرور باغ همیشه بهار تو

از باغ رد شدی که کشد سر مه تا ابد

بر چشم های میشی نرگس غبار تو

فرهاد کو که کوه به شیرین رهات کند

از یک نگاه کردن شوریده وار تو

کم کم به سنگ سرد سیه می شود بدل

خورشید هم نچرخد اگر در مدار تو

چشمی به تخت و پخت ندارم . مرا بس است

یک صندلی برای نشستن کنار تو
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 08:59
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ