شب اما برای من است،
وقتی فکر میکنم این وقتِ شب
مگر چند نفر بیدارند؟
و از میان آنانکه بیدارند،
مگر چند نفر به تو فکر میکنند؟
و از میان آنانکه که بیدارند و به تو فکر میکنند،
مگر چند نفر میتوانند،
صبح فردا شمارهات را بگیرند،
و این شعر را برایت بخوانند؟
[لیلا کردبچه/ کلاغمرگی]
شاعر سکوت کرد به آخر رسیده بود از قله های عشق به بستر رسیده بود از خود گریخت رفت به هر ﮐس که سر کشید تنها به یک نبودن دیگر رسیده بود برگشت خاطرات خودش را مرور کرد دوران تلخ شاعریش سر رسیده بود هی سعی کرده بود شروعی دوباره را از هر چه بد که بود به بدتر رسیده بود جرأت نداشت باز کند پوچ محض را تنها دویده بود و به یک در رسیده بود تعبیر عکس داد سرانجام مرد را خواب کلاغ که به کبوتر رسیده بود از دشمنان صراحت شمشیر زهر دار از دوستان صداقت خنجر رسیده بود از زن که علت همه ی هیچ مرد بود تنها عذاب و رنج مکرر رسیده بود شاعر هنوز آنور دنیا ادامه داشت هر چند زن به مصرع آخر رسیده بود
کسی یادش نبود اینجا یه گندمزار کوچیکه مسیر خوشه های زرد تو مشت باد تاریکه
***
کلاغ از مزرعه دل کند مترسک از وسط تا شد کسی چیزی نگفت اما خبر مشهور صحرا شد
پاندا : تنبل و تکون نخورتعجب
طاووس : به خودشون مينازن و بسيار بد صدا هستند
گربه : لوس و وحشي
سگ : باوفا و پاچه گير(البته قسمت اول زياد صادق نيست)
گاو : گنده و بد تيپ
گوسفند : احمق و زبون نفهم
خر : اين حيوان تمام خصوصياتش با پسر ها يکيست
گرگ : آدم خوار
روباه : مکار و حيله گر
جغد : شبها براي شکار دخترا بيدار مي مونن
اسب : نجيب و سر به زير (البته اين نسل منقرض شده )
قورباغه : براي پيدا کردن جفت در سمفوني شماره دادن با هم رقابت مي کنند
خرس : براي ترساندن افراد معمولا عربده کشي مي کنند
کلاغ : ميرينن تو هر چيز و هر کار
لاک پشت : همه کاري رو يک سال طول ميدن
ميمون : مرتب از اين شاخه به آن شاخه مي پرند (البته در زمينه ي gf)
موش : کثيف و چندش آورسبز
انسان : آن ها هيچ شباهتي با انسان ندارند و تنها در خيالات خويش به انسان بودن فکر مي کنند.
آقاپسراي محترم اگه خيلي سرخ شديد يه دوش آب سرد را پيشنهاد مي کنم