یافتن پست: #کم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺍﮔﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺧﺪﺍ ﺍﺯﻡ ﺑﭙﺮﺳﻪ ﻣﺜﻼ ﭼﺮﺍ ﻓﻼﻥ ﮐﺎﺭﻭ
ﮐﺮﺩﯼ؟
ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻢ :ﺣﺘﻤﺎ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺗﻮﺵ ﺑﻮﺩﻩ؛
ﺑﺒﯿﻨﻢ ﻭﺍﮐﻨﺸﺶ ﭼﯿﻪ؟
دیدگاه  •   •   •  1392/06/11 - 15:40
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
.
بهشت همین جاست ، لازم نیست راه خود را دور کنی
بهشت یعنی کمک کردن به دیگران
پس قدمی در جهت شادی دیگران برداریم
حتی با یک لبخند
یک سلام گرم
یک تماس
یک پیام
یک دلداری
یک دعا
دیدگاه  •   •   •  1392/06/11 - 12:59
+3
behzadsadeghi
behzadsadeghi
این روز ها عجیب دل تنگ توام دل تنگ اجابت چشمانت دل تنگ رنگ نگاهت دل تنگ بوے عَطرت تو که نیستے... انگار زندگے بودن را کم می آورد و بهانه گیر نبودن است تو که نیستے دلتنگے هایت مرا از پا در می آورند...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/11 - 02:50
+5
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
سلام دوستان به علت سرعت کم نتونستم نوحه براتون آپلود کنم یزارم برای دانلود شرمنده {-35-}{-35-}
دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 23:09
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دلم گرفته از اون آدمایی که میگن:
"دوست دارم" اما معنیشو نمیدونن..........
اونایی که میخوان "تو"تمام و کمال مال اونا باشی اما "خودشون"مال تو نیستن.........
اونایی که "زیر بارون" برات میمیرن ولی وقتی "آفتاب" میشه همه چیز یادشون میره............!!!!!!!!!!




دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 22:44
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ديشب رفتيم خونه خالم اينا يه پسر داره اندازه ماکاروني 4 ساله،


اومده ميگه" اين علامت حاکم بزرگ ميتي کومان"


خواستم خر کيف شه احترام گذاشتم.


برگشته ميگه تو نمي خواد احترام بزاري ...تو از خودمونی زومبه!!!!!!


من :|


 
دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 22:39
+1
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

ای چشم خمارین تو و افسانه نازت وی زلف کمندین من و شبهای درازت شبها منم و چشمک محزون ثریا با اشک غم و زمزمه راز و نیازت خود کیستی ای نغمه نوازنده بی سیم امشب به جگر می خوردم زخمه سازت باز آمدی ای شمع که با جمع نسازی بنشین و به پروانه بده سوز و گدازت سر کن به شب و ناله شبگیر من ای دل تا شبرو عشقیم نشیب است و فرازت خواننده نمازم من اگر قبله ندانم ای کعبه دلها که بخوانم به نمازت

دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 21:44
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

ناله روح وای چه خسته می کند تنگی این قفس مرا پیر شدم نکرد از این رنج و شکنجه بس مرا پای به دام جسم و دل همره کاروان جان آه چه حسرت آورد زمزمه جرس مرا گرگ درنده ئی به من تاخت به نام زندگی پنجه که در جگر زند نام نهد نفس مرا طوطی هند عالم قدسم و طبع قند جو وه که به گند خاکیان ساخته چون مگس مرا من که به شاخ سرو و گل پا ننهادمی , کنون دست نصیب بین که پر دوخت به خار و خس مرا آب و هوای خاکیان نیست به عشق سازگار آتش آه گو بسوز آنچه به دل هوس مرا جز غم بی کسی در این سفله سرای ناکسی من نشناختم کسی گو مشناس کس مرا ناله شهریار از این چاه به در نمی شود ور نه کمند مو هلد ماه به دسترس مرا

دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 21:41
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
حالا خانم هستی ایراد نداره!
اصلاًرانندگی سخته میدونم!
دید نداری استرس داری کلاً حالا از این یه موضوع بگذریم !
ولی دیگه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.چرخ فروشگاه که ماشین نیست که میزنی ملت رو از کمر ساقط میکنی!!

والا تو فروشگاهم امنیت جانی نداریم
دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 18:24
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هیس !

کودکم در خواب است !

قلب من بیمار است

شاید امشب طفل من بیمار است

این صدای مادری بی تاب است

اشک او چون آتشی بی آب است

بوسه اش آرام آن طفلک بی خواب است

خنده اش درمان هر کودک بیمار است

مادری بی تاب است

اشک او بی آب است

رنج او بی پایان

مهر او چون باران

پای او گلباران
دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 17:14
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ