یافتن پست: #کوه

mina_z
mina_z
عمو زنجیر باف جان ضمن عرض سلام و خسته نباشید جهت زحمات بی دریغ شما بزرگوار یک گِلگی داشتم از حضورتون ... شما که زنجیر ما رو بافتی..؟ ... پَه چرا پشت کوه انداختی..؟ مشکلتون دقیقاً چی بود؟ مرض داشتید این همه زنجیر بافته شده رو پشت کوه انداختید؟
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 19:47
+5
ronak
ronak
در Romantic
صدای چک چک اشکهایت را از پشت دیوار زمان می شنوم که چه معصومانه در کنج سکوت شب برای ستاره ها ساز دلتنگی می زنی ، ای شکوه بی پایان ، ای طنین دل انگیز ، من می شنوم ، به آسمان بگو که من می شکنم هرآنچه که تو را شکسته و می شنوم هرآنچه در سکوت تو نهفته !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 18:22
+5
mina_z
mina_z
چندنفر داشتن میرفتن کوه، سرپرستشون (که از قضا لکنت زبون هم داشته) از وسط راه شروع می‌کنه میگه: چ چ چ.... ملت اول یکم نگاش می‌کنن ببینن چی‌میخواد بگه،‌ بعد می‌بینن نمی‌تونه حرفش رو بزنه، بی‌خیال میشن و راه میافتن، این بابا هم همه مسیر همینجور هی ‌میگفته چ..چ..چ.. وقتی میرسن بالا میخواستن چادر بزنن سرپرسته بالاخره میگه: ‌چ..چ..چا..چا..چا..چادر یادم رفت! ملت میگن ای بابا رودتر می‌گفتی، حالا باید برگردیم پایین! تو راه برگشت سر پرسته هی میگفته: ش ش ش.. ولی ملت دیگه شاکی بودن و کسی توجه نمی‌کرده، وقتی می‌رسن پایین یارو بالاخره میگه: ش..ش..ش..شو..شو..شوخی کردم!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 15:50
+7
mahdi
mahdi
بچه داداشمو بردم باغ وحش، کوهان شترو نشون میده میگه عمو کوهانشه؟ .. پـَـــ نــه پـَـــ همه غمو غصه ها رو ریخته تو دلش، قلمبه شده از توی کمرش زده بیرون
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 11:56
+3
ronak
ronak
رفتیم کوه … دارم چوب جمع میکنم … میگه می خوای با چوبا آتیش درست کنی؟ پَـــ نَ پَـــ پشت دریاها شهریست قایقی خواهم ساخت !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 14:52
+5
امیرحسین
امیرحسین
پشت کوهی
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 02:04
+6
mina_z
mina_z
ویلیام شکسپیر میگه : زمانی که فکر می کنی تو 7 تا آسمون 1 ستاره هم نداری یکی یه گوشه دنیا هست که واسه دیدنت لحظه شماری می کنه... به دریا شکوه بردم از شب دشت، وز این عمری که تلخ تلخ بگذشت، به هر موجی که می گفتم غم خویش؛ سری میزد به سنگ و باز می گشت .! .پازل دل یکی رو بهم ریختن هنر نیست ..... هر وقت با تیکه های شکسته ی دل یک نفر یک پازل دل جدید براش ساختی هنر کردی من غروب عشق خود را در نگاهت دیده ام.... من بنای ارزو ها را زهم پاشیده ام.... آنچه باید من بفهمم این زمان فهمیده ام.... در دل خود من به عشق پوچ تو خندیده ام فقط کسی معنی دل تنگی را درک می کند که طعم وابستگی را چشیده باشد پس هیچوقت به کسی وابسته نشو که سر انجام آن وابستگی دلتنگیست
دیدگاه  •   •   •  1390/11/2 - 18:01
+7
عسل ایرانی
عسل ایرانی
اشخاص بزرگ و با همت به کوه مانند، هر چه به ایشان نزدیک شوی عظمت و ابهت آنان بر تو معلوم شود و مردم پست و دون همانند سراب مانند که چون کمی به آنان نزدیک شوی به زودی پستی و ناچیزی خود را بر تو آشکار سازند.
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 21:53
+5
رضا
رضا
کاش میشد به احساس دروغ گفت کاش میشد به این دل تشر زد کاش میشد که دوری نمی بود یا پشت شهر فاصله احساس نمی مرد کاش دنیا کمی مهربون بود کاش که این لطف که این عشق که این حال و هوایم نمیزد پر خود به دریای خیالم نمیرفت سر کوه نمیرفت سر دشت نمیرفت بیابان بیابان نگاهم بیابان صدایم کاش نمیرفت به هرجا هوس کرد کاش که میشد پرد سوی یارم و میبرد معنای فاصله را ز یادم و معنا میکرد برایم وصالش کاش که احساس بمیرد نبیند که سوختم ز عشق نهانش نهانش
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 20:57
+5
mahdi
mahdi
رفتیم کوه … دارم چوب جمع میکنم … میگه می خوای با چوبا آتیش درست کنی؟ پَـــ نَ پَـــ پشت دریاها شهریست قایقی خواهم ساخت !
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 12:17

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ