یافتن پست: #گاهی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

گاهی...

گاهی باید دروغ را راست پنداشت

و گاهی راست را دروغ !

بی فریب خوردن ،زندگی سخت است...

"فروغ فرخزاد

دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 18:29
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دستم به تو که نمی رسد، فقط حریف واژه ها می شوم !

گاهی، هوس می کنم، تمام کاغذهای سفید روی میز را، از نام تو پرکنم …

تنگاتنگ هم، بی هیچ فاصله ای !! از بس، که خالــی ام از تو … از بس، که تو را کـم دارم …

آخر مگرکاغذ هم، زندگی می شود ؟




8aae0f707d55b149b64258f2987f471a-425

دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 17:16
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من اسیر زلف یارم من اسیر زلف یار
یار من برده قرارم بیقرارم بیقرار
عاشق پروردگارم عاشق پروردگار
مست بیرون از مدارم مست بیرون از مدار
یا حبیبی کاسه ای از هر دو دستت
تا که دل بازم به ناز چشم مستت
یک نگاهی کن که گردم مست مستت
ای دو عالم جلوه ای از ناز شستت
مست مستم ساقیا امشب به فریادم برس
بی می و ساغر نخواهم در دو عالم یک نفس
جز دو چشمانت نباشد هیچ کس فریاد رس
روی زیبایت نبیند دیده ی هر بلهوس
عاشقم بر سر گذشت عاشقی کز سر گذشت
چون از سرگذشت افسانه شد هر سر گذشت
از عشق تو دیوانه ی دیوانه ام
گرد شمع روی تو پروانه ی پروانه ام
تا تو مهمان دلم گردیده ای ویرانه ام
هر کجا ساقی تو هستی ساکن میخانه ام
عاقبت از عشق رویت سر به صحرا می نهم
پای دل را بر سر دنیا و عقبا می نهم
نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار یار
سفره ی دل را به پیش چشم مولا می نهم
من اسیر زلف یارم من اسیر زلف یار

عاشق رخسار یارم عاشق رخسار یار
دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 14:58
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دختر است دیگر...
گاهی دلش میخواهد بهانه های الکی بگیرد!
به هوای آغوش تو... شانه های تو
که بعد تو آرام... خیلی آرام
در گوشش زمزمه کنی:
ببین من عاشقتم




دیدگاه  •   •   •  1392/10/6 - 12:12
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهی اوقات حسرت وجود یه آدمی مثل خودمو تو زندگیم میخورم!

واقعاً خوش به حالتون که منو دارید! ^_^
دیدگاه  •   •   •  1392/10/4 - 19:53
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

آموخته ام ... که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی

آموخته ام ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است

آموخته ام ... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت

آموخته ام ... که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم

آموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم

آموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی

آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است

آموخته ام ... که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند

آموخته ام ... که پول شخصیت نمی خرد

آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند

آموخته ام ... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم

آموخته ام ... که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد

آموخته ام ... که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان

آموخته ام ... که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد

آموخته ام ... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم

آموخته ام ... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم

آموخته ام ... که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد

آموخته ام ... که آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم دوستش دارم

آموخته ام ... که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد
چارلی چاپلین
دیدگاه  •   •   •  1392/10/4 - 17:12
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

بوس آیینه در دانشگاهی در کانادا مد شده بود دخترها وقتی می‌رفتند تو دستشویی، بعد از آرایش کردن، آیینه را می بوسیدند تا جای رژ لبشون روی آینه دستشویی بماند. مستخدم بیچاره از بس جای رژ لب پاک کرده بود خسته شده بود. به دانشجویان تذکر هم داده شده بود اما فایده‌ای نداشت. موضوع را با رییس دانشگاه در میان می‌گذارند. فردای آن روز، رییس دانشگاه تمام دخترها رو جمع می‌کند جلوی در دستشویی و می‌گوید: «کسانی که که این کار را می‌کنند خیلی برای مستخدم ایجاد زحمت می‌کنند. حالا برای اینکه شما ببینید پاک کردن جای رژ لب چقدر سخت است، مستخدم یک بار جلوی شما سعی می‌کند جای رژ لب روی آیینه را پاک کند.» مستخدم با آرامش کامل رفت دستمال را فرو کرد توی آب توالت و بعد که دستمال خیس شد شروع کرد به پاک کردن آیینه. از آن به بعد در دانشگاه دیگر هیچ کس آیینه‌ها رو نبوسید
دیدگاه  •   •   •  1392/10/4 - 16:01
+1
محمد
محمد
می شود گاهی هم بی خیال بود ...
ولی من میخواهم بی خیال بی خیالی شوم...
می خواهم..

..نه اصلا ولش کن همون بی خیال ...
دیدگاه  •   •   •  1392/10/4 - 00:35
+7
محمد
محمد
معذرت خواهی همیشه به این معنا نیست که تو اشتباه کردی و حق با یکی دیگست!
گاهی معذرت خواهی یعنی اون رابطه بیشتر ازغرورت برات ارزش داره
دیدگاه  •   •   •  1392/10/1 - 23:59
+6
AmirAli
AmirAli

بعضی ها اسمشان آدم است توباورنکن


گاهی کاری می کنند که ازهیچ گرگی بر نمی آید


دیدگاه  •   •   •  1392/09/30 - 09:42
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ