یافتن پست: #گریه

saman
saman
در CARLO

این محسن یگانه هم مارو گاگول فرض کرده ،


 


 


میگه بخند به حال من که حالم خنده داره ؛


 


 


 همین که نیشمون وا میشه میگه نخند به حال من که حالم گریه داره

دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 09:08
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
چه فرقی میکند چند شنبه است ؟

من سکوتم خیس : از آواز این بی نامها است .

پوسیدم از اضطراب برگشت : در میان ازدحام خوابها : در این برهوت بیم زوال ندارم : مخشوش

و محصور لحظه : تنها مانده ام .

و اکنون اقرار میکنم که تنهای تنهایم .

اینجا پنجره ها تنها رو به دلهره نیستی باز هستند : نیستی تا ببینی : از درد میلرزند .

از وسوسه رفتن لبریزم : محجورم : کاش بودی تا بنگری چه رنجورم : در ذهن این تشویش ها

بارور شدم : دارم به ویرانی اعتیاد پیدا میکنم : ملول و آزرده به دیداری دوباره می اندیشم .

از این منظر : از این تصویر : از این گریه .

خنده هایم بر لبم فرارند : بی اعتبارند : خوشی هایم اگر باشند ناپایدارند : وای اگر نباشی !!!

نبض لحظه هایم نخواهد زد : باور ندارم در این زمین هرز بروم .

در حال سقوطم پیوسته : اما با حالی پریشان به انکار ویرانیم به پا می خیزم .

کجا رفتند دقایقی که جزبمان میکرد ؟ گیجم : گنگم : تاول جامانده بر ذهن زمانم .

متورم و مت[!] و باد کرده ام : ای آئینه : ای آئینه نقاب از چهره ام بر دار و آئینه چه وقیهانه فارغ از

کشمکش نفسهای پر اضطرابم : دیوانه وار ترک میخورد .

من در گیرودار این بهت سرسام گرفتم : رو به مقصدی نامعلوم تحلیل میروم .

در هاله ای از بی سرانجامی تاریک میشوم : من به واقعیت فاصله نزدیک میشوم .

و در امتداد نازکها : باریک میشوم .

محصور شدم : چاره ای نداشتم : نقبی زدم به شعر : به قافیه : به عشق .

هرچند اهل طغیان نیستم : چون موج !!! وای ... این همه واژه مظلوم : حرفهایم برای تو نامفهوم .

درگیرودار این فراموشی : خط تابش چشمم عاقبت خاموشی است .

دردهایم را پایانی نیست و حرفهایم را همچنین .

بی انتها است : کسی چه میداند شاید تا به ابد .

خمیازه ای بکش : بخواب : تا نبینی وحشت و کابوس بی داریم را در انعکاس درد .

التماس یک مرد
آخرین ویرایش توسط A-Sh-F در [1392/04/30 - 02:36]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 02:30
+7
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
دلم گرفت ای هم نفس پرم شکست تو این قفس

تو این قمار تو این سکوت چه بی صدا نفس نفس

از نا مهربونی ها دارم از غصه می میرم

رفیق روز تنهایییک روز دستات و می گیرم

تو این شب گریه می تونی پناه حق حقم باشی

تو ای هم زاد هم خونه چی میشه عاشقم باشی

دوباره من دوباره تو دوباره عشق دوباره ما

دو هم نفس دو هم زبون دو هم سفر دو هم صدا

تو ای پایان تنهایی پناه آخر من باش تو

تو این شب مرگی پاییز بهار باور من باش

بزار با مشرق چشمات شبم روشن ترین باشه

می خوام آئینهی خونه با چشمات هم نشین باشه

دلم گرفت ای هم نفس پرم شکست تو این قفس

تو این قمار تو این سکوت چه بی صدا نفس نفس
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 20:55
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمـــی

دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همـــــــدمی

چشم آسایش که دارد از سپهــــــــــر تیزرو

ساقیا جـــــــامی به من ده تا بیاسایم دمـی

زیرکی را گفتم ایـن احوال بین خندید و گـفت  

صعب روزی بــوالعجب کاری پریشان عـالمی

ســـــوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگـل  

شاه ترکـان فارغ است از حال ما کـو رستمی

در طریق عشقبــازی امن و آسایش بـلاست  

ریش بــاد آن دل که با درد تو خواهد مـرهمی

اهل کام و نـــــاز را در کوی رنـدی راه نیست

ره روی باید جهان سوزی نه خـامی بی‌غمی

آدمی در عــــــــالم خاکی نمی‌آیـد به دست  

عالمی دیگر بباید ســــــــاخت و از نـو آدمی

خیز تا خاطر بدان تــــــرک سمرقنـدی دهیم

کز نسیمش بــــــوی جوی مولیـان آید همی

گریه حافظ چه سنجد پیش استغنـای عشق  

کـــــــــاندر این دریا نماید هفت دریـا شبنمی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 20:31
+5
mina
mina
ماهی‌ها نه گریه می‌کنند
نه قهر....
و نه اعتراض !
تنها که می‌شوند
قید دریا را می‌زنند....
و تمام مسیر رودخانه را
تا اولین قرار عاشقی‌شان...
برعکس شنا می‌کنند!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 18:41
+5
SAEED
SAEED
چرا دلت گرفته؟
اوهم آدم است
اگر دوستت دارم هایت را نشنیده
گرفت
غصه نخور
اگررفت ، گریه نکن
یک روز چشمای یک نفر عاشقش
میکند
یک روز معنای کم محلی را میفهمد
یک روز شکستن را درک میکند
آن روز میفهمد آه هایی ک کشیدی
از ته
قلبت بوده
میفهمد شکستن یک آدم
سنگینی
دارد…

دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 16:13
+12
*elnaz* *
*elnaz* *
کاش غصه تموم میشد..کاش گریه نمی کردم...من باعث و بانیشم...دنباله کی میگردم...تقصیره خودم بوده..هر چی ک سرم اومد..از هر چی ک ترسیدم عینا ب سرم اومد.........       


                 
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 14:07
+5
*elnaz* *
*elnaz* *
تو از کنار قلب من ساده گذر کن. خدا باهام بهم زده.ازم حذر کن دست منو گرفته بود..ازش گذشتم.جاده ب انتها رسید..من برنگشت..من برنگشتم.چقد خدا خدا کنم.تو جای من شو.صدای من نمیرسه.صدای من شو.چقد خدا خدا کنم.دلش بلرزه.گریه دل شکسته ها چقد می ارزه.............................   


                         
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 14:02
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

منم ُ نواده ی حوا                      کجاست قدرت چیدن؟! کجاست بال رهایی؟!                کجاست شوق پریدن؟! در این زمین گل آلود                  کجاست عزم دویدن؟! بگو ُحقیقت من کو؟!               در این هزاره ی مغشوش کجاست مستی خیام؟!          کجاست ساقی مدهوش؟! کجاست رندی حافظ؟!             کجاست گرمی آغوش؟! بگو رسالت من چیست؟!         در این زمانه ی سنگین چگونه نغمه بپاشم؟!               بر این جماعت رنگین چگونه گریه نباشم؟!                از این تبسم ننگین کجاست قلب تپیدن؟!              کجاست باور فردا؟! کجاست وسعت دیدن؟           کجاست پاکی دریا؟! کجاست راه رسیدن؟!            کجاست آخر دنیا؟!

دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 11:28
+5
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO

براش اس فرستادم : دلم برایت تنگ شده جوابش : کمتر بهم فکر کن تا دلتنگ نشی!!!


 


 


اونشب تا صبح گریه کردم نه به خاطر بی علاقه بودنش نسبت به من: برای اینکه


 


 


اصلا نفهمید دلتنگی دست خودم نبود وگرنه به جای کمتر هیچوقت بهش فکر نمیکردم

.

دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 20:14
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ