یافتن پست: #گل

*elnaz* *
*elnaz* *
گلهاش توی دستش بود,نشسته بود لب جدول
 رفتم نشستم کنارش
 گفتم:برای چی نمیری گلات رو بفروشی؟
 گفت:بفروشم که چی؟
 تا دیروز میفروختم که با پولش ابجیمو ببرم دکتر
 دیشب حالش بد شد و مرد
 با گریه گفت:تو میخواستی گل بخری؟
 گفتم:بخرم که چی؟
 تا دیروز میخریدم برای عشقم
 امروز فهمیدم باید فراموشش کنم…!
 اشکاشو که پاک کرد,یه گل بهم داد
 با مردونگی گفت:بگیر
 باید از نو شروع کرد
 تو بدون عشقت,من بدون خواهرم…!.. 

دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 00:47
+4
AmiR
AmiR
همونطور که یه گل رز به آب احتیاج داره، همونطور که فصل ها لازم دارن که عوض بشن، درست مثل یه شاعر که احتیاج به یه قلم داره، منم هم به تو احتیاج دارم.


خدا واقعا بهش احتیاج دارم بهش برش گردونش
دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 23:28
+3
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

بگو دوستت دارم ....

شهیدم کن 

مالیات ندارد این گلوله ای که از دهانه لبهای تو شلیک می شود !


دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 16:38
+3
-1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه روز چندنفر با یه اِصفانی رفته بودند جشنواره گل. تهرونیه میگه ماتهرون گل نرگسو دوست داریم ،

اِصفانیه میگه ما تو اِصفان میشینیم رو گُلی نرگس،شیرازیه میگه من ازگل گلایول خوشم میاد ،
اِصفانیه میگد،تو اِصفان ما میشینیم رو این گُلا دادا،

آبادانیه میگه از گل شقایق خوشم میادو اِصفانیه همون حرفو میزنه اونا هم تصمیم میگیرند
.
اصفهانیه رو اذیت کنند میگن تو از چه گلی خوشت میاد میگه،

ما تو اِصفان عِز گُلی کاکتوس خوشِمون میاد عا هرکی جراتشو دارد بیاد بشیند روش
(دم هرچی اصفهانیه گرم)
دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 15:35
+3
saman
saman
در CARLO
ﭼﻨﺪﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﯾﮑﺮﻭﺯ ﺟﻠﻮﯼ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ،
ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺗﺨﻤﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩﻡ . ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺪﺭﻭ
ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺁﺑﺠﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺧﺎﻥ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺳﺮﻡ ﻫﻮﺍﺭ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ
ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ »: ﺍﯼ ﻋﺰﺏ ! ﻧﺎﻗﺺ ! ﺑﺪﺑﺨﺖ ! ﺑﯽ ﻋﺮﺿﻪ ! ﺑﯽ
ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ! ﭘﺎﺷﻮ ﺑﺮﻭ ﺯﻥ ﺑﮕﯿﺮ .
ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ؛ ﺩﺧﺘﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪ : » ﻣﺪﺭﮎ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺍﺕ
ﭼﯿﺴﺖ «؟ ﮔﻔﺘﻢ »: ﺩﯾﭙﻠﻢ ﺗﻤﺎﻡ !« ﮔﻔﺖ »: ﺑﯽ ﺳﻮﺍﺩ! ﺍﻣﻞ !
ﺑﯽ ﮐﻼﺱ ! ﻧﺎﻗﺺ ﺍﻟﻌﻘﻞ ! ﺑﯽ ﺷﻌﻮﺭ ! ﭘﺎﺷﻮﺑﺮﻭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ .
ﺭﻓﺘﻢ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻝ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻟﯿﺴﺎﻧﺲ ﮔﺮﻓﺘﻢ ......
ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ؛ ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ؛ ﭘﺪﺭ ﺩﺧﺘﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪ »: ﺧﺪﻣﺖ ﺭﻓﺘﻪ
ﺍﯼ «؟ ﮔﻔﺘﻢ »: ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻪ « ؛ ﮔﻔﺖ »: ﻣﺮﺩﻧﺸﺪﻩ ﻧﺎﻣﺮﺩ! ﺑﺰﺩﻝ !
ﺗﺮﺳﻮ ! ﺳﻮﺳﻮﻝ ! ﺑﭽﻪ ﻧﻨﻪ ! ﭘﺎﺷﻮ ﺑﺮﻭ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ .«
ﺭﻓﺘﻢ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﺧﺪﻣﺖ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻡ .
ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ؛ ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ؛ ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺧﺘﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪ »: ﺷﻐﻠﺖ
ﭼﯿﺴﺖ «؟ ﮔﻔﺘﻢ: » ﻓﻌﻼ ﮐﺎﺭ ﮔﯿﺮ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻡ « ؛ ﮔﻔﺖ »: ﺑﯽ
ﮐﺎﺭ ! ﺑﯽ ﻋﺎﺭ ! ﺍﻧﮕﻞ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ! ﺗﻦ ﻟﺶ ! ﻋﻼﻑ! ﭘﺎﺷﻮ ﺑﺮﻭ ﺳﺮ
ﮐﺎﺭ .«
ﺭﻓﺘﻢ ﮐﺎﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﻢ؛ ﮔﻔﺘﻨﺪ »: ﺳﺎﺑﻘﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ « ؛
ﺭﻓﺘﻢ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﮐﺎﺭ ﺟﻮﺭ ﮐﻨﻢ؛ ﮔﻔﺘﻨﺪ »: ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﯽ ﺗﺎ
ﺳﺎﺑﻘﻪ ﮐﺎﺭ ﺑﺪﻫﯿﻢ .«
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﻢ؛ ﮔﻔﺘﻨﺪ : » ﺑﺎﯾﺪ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﺗﺎ ﮐﺎﺭ ﺑﺪﻫﯿﻢ .«
ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ؛ ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ؛ ﮔﻔﺘﻢ: » ﺭﻓﺘﻢ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﻢ ﮔﻔﺘﻨﺪ
ﺳﺎﺑﻘﻪ ﮐﺎﺭ، ﺭﻓﺘﻢ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﮐﺎﺭ ﺟﻮﺭ ﮐﻨﻢ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ
ﺑﺎﺷﯽ .« ﮔﻔﺘﻨﺪ »: ﺑﺮﻭ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﮐﺎﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ .«
ﺭﻓﺘﻢ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﮐﺎﺭ ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻨﺪ . ﮔﻔﺘﻨﺪ »: ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺘﺎﻫﻞ
ﺑﺎﺷﯽ .«
ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ؛ ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ؛ ﮔﻔﺘﻢ »: ﺭﻓﺘﻢ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﺎﺑﻘﻪ
ﮐﺎﺭ ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺘﺎﻫﻞ ﺑﺎﺷﯽ .« ﮔﻔﺘﻨﺪ »: ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎﺭ
ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺗﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ ﻣﺘﺎﻫﻞ ﺷﻮﯼ .«
ﺭﻓﺘﻢ؛ ﮔﻔﺘﻢ »: ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺗﺎ ﻣﺘﺎﻫﻞ ﺑﺸﻮﻡ .«
ﮔﻔﺘﻨﺪ »: ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺘﺎﻫﻞ ﺑﺎﺷﯽ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﮐﺎﺭ ﺑﺪﻫﯿﻢ .«
ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ؛ ﺭﻓﺘﻢ ﻧﯿﻢ ﮐﯿﻠﻮ ﺗﺨﻤﻪ ﺧﺮﯾﺪﻡ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺸﯿﺪﻡ
ﺟﻠﻮﯼ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﻭ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ
1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 15:17
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
دختر :من نه پول دارم نه قیافه نه موقعیت اجتماعی خوب، برای چی از من خوشت اومده؟
پسر :برای اینکه همۀ این چیزا رو خودم دارم، هم پول هم موقعیت اجتماعی هم قیافه، دیگه نیازی نیست اینارو از تو هم بخوام...
دیالوگ سریال " پسران برتر از گل "
دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 14:14
+2
saman
saman
در CARLO

هدیه یه حیف نون به همسرش ، خواستم برات گل بخرم دیدم خودت گلی


کود خریدم !

دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 14:01
+2
saman
saman
در CARLO
یه سوال مطرح شده بود که روزه تون رو با چی باز میکنین ؟



کامنت های دریافتی ازهموطنای عزیزمـــون به شرح زیر:



با دروغ



با صبحانه



با افطار



با آچار فرانسه



با صدای علی عبدالمالکی



با روزه باز کن



با کلید



با تریاک



با شامپو گلرنگ



با انبردست



با سیگار



اصلا نمیبندیمش که بخوایم بازش کنیم



باز نمیشه، سِفت بستمش



با مرغ دل همتونم بسوزه



یه راهنمایی میکنین؟



با بیسکویت گرجی



با ۳۰۰۰ میلیارد تومان وجه نقد!!



یه همچین دل های پاکی دارن ملت!

دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 10:47
+3
be to che???!!
be to che???!!

اوج خلاقيت با گلبرگ گل








 


 

دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 02:27
+6
be to che???!!
be to che???!!
چقدرسخته توچشاي كسي كه تمام عشقت روازت دزديدوبجاش يه زخم هميشگي روقلبت هديه دادزول بزني وبجاي اينكه  لبريزكينه ونفرت شي حس كني،كه هنوزم دوستش داري ،

چقدرسخته تويه خيالت ساعتهاباهاش حرف بزني اماوقتي ديديش هيچي جزسلام نتوني بگي،

چقدرسخته گل آرزوهاتوتوباغ ديگري ببيني وهزاربارتوخودت بشكني وبگي گل من باغچه نومبارك.


چقدرسخته..


من چيز زيادي از دست ندادم با رفتنت.. كمي دلم شكست, شبها گريه كردم, يادگارش سر درد هرشبم شد, يه كم از آرام زندگي كردن فاصله گرفتم, چيز زيادي نشده, باور كن!

 تو بيشتر از من باختي, باور كن! تو عاشق ترين قلب دنيا را باختي ... هيچكس به اندازه ي من عاشقت نميشود ...

باور كن!

 

2 دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 01:45
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ