یافتن پست: #گم

محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

دیشب اومدم خودکشی کنم رفتم از سوپر سر کوچمون تیغ خریدم


رفتم نشستم تو حموم، وقتی که اومدم تیغ رو بکشم رو رگم


.
.
.
.
.
.
.



.
یه هو دیدم که خودمون تو حموم تیغ داریم


اینقدر اعصابم خورد شد که هیچی دیگه، خودکشی نکردم :|


دیدگاه  •   •   •  1393/06/17 - 13:15
+3
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
ﭼﻦ ﻭﻗﺖ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﯿﺎﺩ ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ ﯾﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﺪ ﻧﯿﻮﻣﺪ . ﻣﻨﻢ
ﺧﻮ ﺑﯿﮑﺎﺭ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﺍﻫﻮ ﺍﻭﻣﺪﻡ .
ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿﺎﺩ ﺳﻤﺘﻢ .
ﻣﯿﮕﻢ :ﭼﺮﺍ ﻧﯿﻮﻣﺪﯼ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﯿﮕﻪ :ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ ! ﯾﻬﻮ ﺭﺍﺯ ﺑﻘﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ .
ﻣﻦ |:
دیدگاه  •   •   •  1393/06/17 - 12:59
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
برگشتم به پسر عمم میگم :سلام عزیزم خوبی؟
میگه :تو باز رسمی شدی خودمونی باش...
.
.
.
.
..
.
.
.

میگم :سلام کثافت خوبی آشغال؟
میگه :آره اینجوری بیشتر بهم حال میده...
یعنی تمدنه که داره غلت میزنه تو هوا:\:|
دیدگاه  •   •   •  1393/06/16 - 16:35
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



اگه یه روز مامان شدم

دختر داشتم

به دخترم میگم : ببین عزیزم

یه وقت اگه بزرگ شدی

اگه خوشگل شدی

اگه به سن ازدواج رسیدی

اگه دیدی چند نفر میخوانت

اونیو انتخاب نکنی که ماشینش خفنه ها
اونیو انتخاب نکنی که باباش پولداره ها
اونیو انتخاب نکنی که سرش شلوغه ها
اونیو انتخاب نکنی که میگه بیا خونمونا
اونیو انتخاب نکنی که همش اشکتو در میاره

اونیو انتخاب کن که قلبشو بهت هدیه میده
اونیو انتخاب کن که وقتی ناراحته سریع لباساشو میپوشه میره بیرون
اونیو انتخاب کن که وقتی ناراحته فقط اخم میکنه
اونیو انتخاب کن که مامانشو بهت نشون میده نه تخت خوابشو
اونی که شاید ساعت رولکس نخره واست،ادکلن گرون نخره واست، ولی تولدت دل تو دلش نیست
اونی که بلد نیست دروغ بگه ، اگه دروغم بگه انقدر ناشیه که زود میفهمی
یه وقت ولش نکنی بری با یه پولدارتر مامان جون

وقتی سرت غر میزنه وقتی به آرایشت گیر میده ول نکنی بری با یه بی غیرت بگی باهات آرامش ندارم
وقتی پولش تموم میشه عاشق حساب بانکیه اون یکی نشی
نگاه نکن با بیخیالی فوتبال میبینه،شاید میخواد چشای خستشو نبینی....

اونیو انتخاب کن که از بین همه میخواد فقط با تو باشه....
دخترک نازم ؛ برات بهترین آرزو میکنم
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 22:32
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زنگ زدم خونه خاله م گودزیلاشون تلفن رو برداشته
میگم مامان خونه س؟ میگه آله داله گریه میتونه
میگم بابات کجاست؟میگه لفته کلانتلی
میگم داداشت کجاست؟ میگه لفته بیمالستان
میگم چرا؟
میگه : اخه من گم شدم!!!
میگم کجایی مگه؟ میگه ژیر تخت!!
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 21:39
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﻣﯿﮕﻢ ﮐﺪﻭﻡ ﮔﻮﺭﯼ ﺗﻮﻟﻪ ﺳﮓ؟
.
.
.
ﯾﻬﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻩ ﺳﮕﻢ ! ﺗﻮﻟﻪ ﺳﮓ ﺍﺯ
ﺣﻤﻮﻡ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺩ ﻣﯿﮕﻢ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﻪ !!!! ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺑﻮﺩ |:
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 21:33
+5
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

یه وقتایی خودمو بغل می کنم;


و میگم:


غصه نخور دیوونه!!!



من که باهاتم...!


دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 21:17
+2
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

دختر :هه هه هه


پسر:چرامیخندی


دختر:به تومیخندم



پسر:یادته اون روزتوخونمون افتاده بودی به پام


التماس میکردی تا کاریت نکنم و به هیشکی نگم کاراتو؟بعد الان به من میخندی؟


دختر:هه هه هه من با حرفام خرت کردم،


پسر:من خام حرفات نشدم وقتی میتونستم آبروتوببرم


یاد ناموسم افتادم فکرکردم اگه یه روزی ناموسم تو این موقعیت گیرکنه چی میشه،


دلم سوخت باهات کاری نکردم


دختر:خفه شو اسکول،همش ادعایی،


مال این صحبتا نیستی،توبی عرضه ای


پسر:آره توراست میگی من بی عرضه ام،خدافظ


1سال بعد


دختربابغض؛سلام عزیزم


پسر:سلام گلم خوبی خوشحالم کردی بعد 1سال یادی ازما کردی


دختر:عزیزم خواهش میکنم منو ببخش من درحق تو خیلی بدی کردم


پسر:توکه کاری نکردی عزیزم چی شده؟


دختر:چندروز پیش گول حرفای یه پسرو خوردم رفتم خونشون و...بعدش عکس و...منو پخش کردن همه جا


پسر:جدی میگی؟


دختر:آره،الان تومحل همه مهر فاحشه روم گذاشتن


پسر:عزیزم توباید منو ببخشی


دختر:چرامگه چیکارکردی؟


پسر:وقتی پارسال بدون دلیل ازمن جداشدی وبه من گفتی بی عرضه،


من همون لحظه ازخدا خواستم یه با عرضه نصیبت کنه....


دختراااااا به اینجورپسرا که نمیخوان با ابروتون بازی کنن نگید بی عرضه


بگید مرررررررررررد


دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 19:55
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیروز کیبوردمو باز کردم داشتم تمیزش میکردم دختر داییم
سه سالشه اومد کنارم ازم میپرسه : این
چیه ؟
می گم : کیبورده
می گه : من نبردم !
می گم : کیبورده !
می گه : من نبردم !!
می گم : ، ، کیبورد
با گریه پا شد رفت پیش مامانش میگه : مامان بخدا من
نبردم ...
یعنی کیبوردو کوبوندم تو سرم !
مامانم اومده میگه : صدای چی بود ؟
میگم : کیبورده
مامانم میگه : بس کن دیگه خجالت بکش نه اون بچه برده ، نه
من ، نه کس دیگه ای ! خودت گمش کردی ! تو همین
اتاقه ! پاشو خوب بگرد !!!
هیچی دیگه از ظهر تا حالایه تیم ‌تجسس حرفه ای دارن
دنبالش میگردن:|
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 14:36
+2
بی تــــــــو ترک برداشته ام

و به هر بهانه ای ،

دلم می شکند ،

گاهی گم می شوم پشت پنجره ها

و سکوتم را بغض می کنم

تا نشنوند صدای شکستنم را 

دیدگاه  •   •   •  1393/06/14 - 23:19
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ