یافتن پست: #گم

M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
این جیگر چندتا لایک داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟

2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 19:43
+11
-1
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
نمیدانم

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد

نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت

ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد

گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازی گوش

و او یکریز و پی در پی دم گرم و چموشش را در گلویم سخت بفشارد

و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد

بدین سان بشکند

هر دم سکوت مرگبار را
دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 14:06
+5
saman
saman
در CARLO
ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻮﻓﺘﻪ ﻗﻠﻘﻠﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩ (ﻇﺮﻓﯽ ﮐﻪ ﻗﻠﻘﻠﯿﺎ ﺭﻭ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺷﺖ

ﺩﺍﺧﻠﺶ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺑﻮﺩ ) ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ؟

ﮔﻔﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﻗﻠﻘﻠﯿﺎ ﻣﯿﮕﻢ ﻣﺴﺠﺪﯼ ﺑﺸﯿﻨﯿﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﻮﻥ ﺟﺎ ﺷﯿﻦ (((:
دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 13:30
+6
saman
saman
در CARLO

اومدم خونه، مادربزرگم تا منو دید گفت:
بالاخره یاد گرفتم sms بدم! گفتم :چی میگی؟
عمراً اگه یاد گرفته باشی!
اینو گفتم و رفتم تو اتاقم...
چند ثانیه بعد یه مسیج با این مضمون از طرف مادربزرگم اومد:
گه نخور...!

دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 12:35
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

چیزی نمی تونم بگم، قراره از من بگذریچیزی نگو می فهممت، باید از این خونه بریچند سال از امشب بگذره، تا من فراموشت کنمتا با یه دریا تو خودم، خاموش خاموشت کنم ... تنهاییآمو بعد از این، با قلب کی قسمت کنمواسه فراموش کردنت، باید به چی عادت کنمتو باید از من رد بشی، من باید از تو بگذرم ... کاری نمی تونم کنم، باید بیُفتی از سرمبعد از تو باید با خودم، تنهای تنها سر کنم ... یک عمر باید بگذره، تا امشبو باور کنمچند سال از امشب بگذره، با من یکی هم خونه شه ... احساس امروزم به تو، تنها یه شب وارونه شهچند سال از امشب بگذره، تا من فراموشت کنمیک عمر باید بگذره، تا امشبو باور کنم ... چیزی نمی تونم بگم ...

دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 10:58
+4
saman
saman
در CARLO
امروز رفته بودم پشت بوم که آنتن تلویزیونون رو تنظیم کنم، با موبایلم شماره خونه رو

گرفتم به

مامانم میگم: الو، مامان خوبه؟ مامانم هم میگه : مرسی همه خوبن شما خوبین؟

خانواده خوبن؟

ببخشید بجا نیاوردم. 
<img src=" src="http://tafrihy.com/wp-content/plugins/lazy-load/images/1x1.trans.gif" data-lazy-src="http://tafrihy.com/wp-includes/images/smilies/icon_neutral.gif" />
الان هم دارم دنبال خانواده واقعیم میگردم.
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/27 - 10:49]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 10:49
+3
saman
saman
در CARLO

امروز حساب کردم دیدم به طور میانگین روزی بین 100 تا 150 دختر بهم مسیج میدن واسه دوس شدن . . .
ینی کور شم اگه بخوام دوروغ بگم
.
.
.
اوه . . . خدایا :/چرا همه جا تاریک شد؟!!!
چراغارو کی خاموش کرد؟؟؟!!! :OOOOO <img src=(" title=":((" />(((((( :| :|
دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 10:44
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
نور جان در ظلمت آباد بدن گم کرده ام

آه از این یوسف که من در پیرهن گم کرده ام

وحدت از یاد دوئی اندوه کثرت میکند

در وطن ز اندیشه غربت وطن گم کرده ام

چون نم اشکی که از مژگان فرو ریزد به خاک

خویش را در نقش پای خویشتن گم کرده ام

از زبان دیگران درد و دلم باید شنید

کز ضعیفی هاچو نی راه سخن گم کرده ام

موج دریا در کنارم از تک و پویم مپرس

آنچه من گم کرده ام نایافتن گم کرده ام

عدل حایل نباشد زندگی موهوم نیست

عالمی را در خیال آن دهن گم کرده ام

تا کجا یا رب وی دوزد گریبان مرا

چون گل اینجا یک جهان دلق کهن گم کرده ام

شوخی پرواز مننگ بهار نازکی است

چون پر طاووس خود را در چمن گم کرده ام

چون نفس از مدعای جست و جو آگه نیم

این قدر دانم که چیزی هست و من گم کرده ام

هیچ جا بیدل سراغ رنگها رفته نیست

صد نگه چون شمع در هر انجمن گم کرده ام
دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 10:36
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


من دیوانه ی آن لحظه ای هستم که تو دلتنگم شوی و محکم در آغوشم بگیــری و شیطنت وار ببوسیم و من نگذارم ! عشق من ، بوسه با لجبازی ، بیشتر می چسبد !


2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 18:20
+6
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


یک عمر من پر پر زدم . . . چون درد دوری کم نبود . . اینها که میگم یک شب از چیزی که حس کردم نبود . . . "یک شب" از چیزی که حس کردم نبود !


دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 17:13
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ