یافتن پست: #گم

`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
یکی بهم مسیج داده چشات سحر و جادو میکنن...!

من : واقعن؟

اون : شک داری برو یه نگاه تو آینه بنداز

من : الان سرما خوردم زیاد جالب نیستمااا

اون : وااااااااااااای ینی الان خمارن اون چشا؟ <img src=" title=":|" />

من : آره O_o

اون : دیگه؟....

من : آب دماغمم میاد!

اون : <img src=" title=":|" />

بیشعور بلاکم کرد نذاشت از وضع روده هام براش بگم
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 19:34
+7
مهسا
مهسا
ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﺟﻨﮓ ﺑﺸﻪ
ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﻫﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺩﺷﻤﻦ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻋﻠﯿﺸﻤﺲ : ﺑﺪﻩ ﺍﻭﻥ ﮐﻼﺷﯿﻨﮑﻮﻓﻮ ﺩﺳﺖ
ﻋﻠﯿﺸﻤﺲ
ﮐﭙﻠﯽ ﻣﻮﯼ ﻓﮑﻠﯽ ...
ﯾﺎﺱ:ﻣﻦ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺗﯿﺮﺍ ﺩﺭﺩﻡ ﺑﮕﯿﺮﻩ
ﻭﻟﯽ
ﺍﯾﻦ ﺯﺧﻤﯿﺎﺭﻭ ﮐﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﮔﺮﺩﻥ ﺑﮕﯿﺮﻩ
ﺳﺎﺳﯽ ﻣﺎﻧﮑﻦ : ﻧﺎﺭﻧﺠﮑﺎ ﮐﻮﺟﺎ ﺍَﻥ ﺩﻧﺒﺎﻟﻪ ﺩﺍﻣﻦ
ﮐﻮﺗﺎﻫﻦ ...
ﻫﯿﭽﮑﺲ: ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺮﻡ ﺗﺎﻧﮑﺎ ﺑﺎﻻ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﯾﺎﺳﺮ
ﯾﺎﺳﺮ ﻣﺮﮐﺰ
ﺑﺎ ﻣﺎ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ...
ﺗﻬﯽ: ﮐﻠﺖ ﻣﻦ ﮔﻢ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﯾﮏ ﺧﺸﺎﺑﻪ ...
ﺯﺩﺑﺎﺯﯼ :ﺟﺒﻬﻪ ﻣﺎﻝ ﻣﻨﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻣﺎﻝ ﻣﻨﻪ{-11-}
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 19:09
+8
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
آقا چن وقت پیشا تو پاساژ داشتیم راه میرفتیم با دوستام
یهو الناز شاکر دوست رو دیدیم تا اومدم بش بگم ببخشید شما الناز شاکر دوست هستید؟
اومد جلو گفت : ببخشید شما آسيه ج نیستید؟
منم گفتم : بله
هیچی دیگه یه امضا بش دادم و چندتا عکسم باهام گرفت و رفت :D :|

بهلههه یه همچین وجهه ای دارم من :| :D
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 18:07
+7
♥♥B_A_H_A_R_E_H ♥♥
♥♥B_A_H_A_R_E_H ♥♥
در CARLO
آخرین ویرایش توسط Bahareh در [1392/04/29 - 18:11]
9 دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 18:05
+11
saman
saman
در CARLO
 مامان بزرگم خیلی مریض بود
 و در ضمن دکتری که همیشه میره پیشش مطبش باز نبود
 به هزار زحمت راضیش کردیم بره پیش یه دکتر دیگه
 وقتی رفتیم داخل،معاینه که تموم شد مامان بزرگم گفت:
 آقای دکتر یه چیزی بنویس فعلأ خوب بشم
 تا چند روز دیگه برم پیش یه دکتر درست حسابی
 ۷سال درس خوندشُ شست مثل رخت پهن کرد رو بند!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 17:40
+5
saman
saman
در CARLO
سه روزه از کمر درد هلاکم
هیشکی نیومد بگه خرت به چند مَن!
امروز پاشدم آماده شدم برم دکتر
بابام میگه: کجا میری؟
میگم: دکتر
میگه: اونوخ چرا اینقد عطر زدی به خودت؟!
ینی اگه فک کنین یه کلوم پرسید چه مرگته میخوای بری دکتر! ابدااااا
خواستم از همین تریبون از توجهشون(البته به بوی عطرم) تشکر ویژه کنم:)))
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 15:42
+7
*elnaz* *
*elnaz* *
یه عمر با خودم میگم....خدارو شکر خوشبخته.خدارو شکر ...چقد این گفتنش سخته..............    

                                  
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 15:31
+4
alireza
alireza

از خونه همسایه بوی کیک اومد بعد بوی آش رشته اومد

الان هم بوی قرمه سبزی میاد
می خوام برم در بزنم بگم ما به جهنم،

خودتون اسهال میگیرین بدبختا
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 12:01
+10
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

باز باران بارید. خیس شد خاطره ها. مرحبا بر دل ابری هوا.چشممان روشن.اشک در بارش باران گم شد. ( گفتی بیا باران را به بیقراری دلها تعارف کنیم چتر به دست گرفتیم و راه افتادیم گفتی دیگر از صدای صاعقه نمی ترسم حالا خوب می دانم این صدای مهیب ‍؛ همان لحن خیس و ساده باران است که گاهی از هیاهوی ابرها خسته می شوند می آیند روی زمین تا کمی گلها را تماشا کنند و اگر هم دستشان رسید از درخت بی سایه ای سیب سکوت بچینند آنوقت از مرگ واژه ها در زمین به آسمان شکایت کند گفتی باران را دوست دارم

دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 11:38
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

کمی زیستن در رویا به خاطر انطباق دادن زندگی با رویا ،گناه نیست... آنچه اشتباه محض است فرورفتن در رویاست و بر نیامدن... در مه مصنوعی غرق شدن....قطع ارتباط با روزمرگی.... مه تخیلی ،بیشترین خطرش در این است که انسان در درون آن گم شود و از سکونتگاه خود بسیار دور بیفتد..... باز نگشتنی.....گم گشته ای ابدی. هیچ رویایی،تخیلی ، عقیده یی ،اگر نتواند سهمی در ساخت زندگی انسان داشته باشد چیزی جز عقیده ،خیال و رویای باطل نیست....

دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 11:32
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ