یافتن پست: #گم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آخرین بارى كه نظرم واسه كسى مهم بود به سالها پیش برمیگرده كه مادربزرگم ازم پرسید جاتُ اینجا بندازم یا اون اتاق... :|
دیدگاه  •   •   •  1393/01/25 - 16:39
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻮﻧﺪﻡ ﭼﯽ ﺑﮕﻢ |:
ﯾﻪ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺗﻠﻔﻨﯽ ﺩﺍﺭﻡ .. ﻫﯽ ﺯﻧﮓ ﻣﯽ ﺯﻧﻪ ﻣﻦ
ﻓﺤﺸﺶ ﻣﯽ ﺩﻡ …
ﺳﺮﯼ ِ ﺁﺧﺮ ﮐﻪ ﻓﺤﺸﺶ ﺩﺍﺩﻡ , ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺯﺩﻩ
ﮐﺎﺭﯼ ﻧﮑﻦ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﻧﻤﺎﺍ |
دیدگاه  •   •   •  1393/01/24 - 19:26
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه جمله فلسفی میگم خیلی بهش فکر کن....مفهمومیه هااااا

سعی کنین خودتون باشین و اگه اینی که الان هستین خودتونه ، سعی کنین خودتون نباشین ! :|
دیدگاه  •   •   •  1393/01/24 - 19:24
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
امروز یه مشتری اومده... میگم اینترنت نداریم، میگه اصلا... حتی یه ذره؟
خواستم بگم البته یکم برای شما تهش مونده...
دیدگاه  •   •   •  1393/01/24 - 18:23
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وصیت یک دختر
.
.
.

.
بعد از مرگم مرا غسل ندید آرایشم خراب میشه:))
دیدگاه  •   •   •  1393/01/24 - 18:19
+3
be to che???!!
be to che???!!
2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/24 - 17:33
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به یک گره که دو چشمت بر ابروان انداخت هزار فتنه و آشوب در جهان انداخت
فریب زلف تو با عاشقان چه شعبده ساخت؟ که هر که جان و دلی داشت در میان انداخت
دلم، که در سر زلف تو شد، توان گه گه ز آفتاب رخت سایه‌ای بر آن انداخت
رخ تو در خور چشم من است، لیک چه سود که پرده از رخ تو برنمی‌توان انداخت
حلاوت لب تو، دوش، یاد می‌کردم بسا شکر که در آن لحظه در دهان انداخت
من از وصال تو دل برگرفته بودم، لیک زبان لطف توام باز در گمان انداخت
قبول تو دگران را به صدر وصل نشاند دل شکسته‌ی ما را بر آستان انداخت
چه قدر دارد، جانا، دلی؟ توان هردم بر آستان درت صدهزار جان انداخت
دیدگاه  •   •   •  1393/01/24 - 16:57
+3
be to che???!!
be to che???!!

داشتم نهار درست می کردم، یه لحظه خم شدم،موهام سوخت... به مامانم می گم :آخ! موهام سوخت. می گه :آره، یه لحظه دیدم بوی کله پاچه گوسفند میاد...من و میگی :)))))


مامانم<img src=(" title=":((" />(((


گوسفند :|

1 دیدگاه  •   •   •  1393/01/23 - 21:26
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﭘﺪﺭ ﺩﺧﺘﺮ : ﺁﻗﺎ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﭼﯿﮑﺎﺭﻥ:
-ﭘﺪﺭ ﺩﺍﻣﺎﺩ : ﺧﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺦ
-ﭼﺪﺭ ﺩﺧﺘﺮ: ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺨﻨﺪﯼ کصااااافط ؟ ﭘﺎﺷﯿﺪ ﮔﻤﺸﯿﺪ
ﺑﯿﺮﻭﻥ
-ﭘﺪﺭ ﺩﺍﻣﺎﺩ : ددددددییییوووووونه ... ﺧﺨﺨﺨﺨﯿﺎﻃﻪ
ﻟﮑﮑﮑﮑﮑﮑﻨﺖ ﺩﺍﺭﺭﺭﺭﺭﻡ :))))))
دیدگاه  •   •   •  1393/01/23 - 20:31
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻣﯽ‌ﮔﻪ :ﺩﺍﺩﺍﺷﺖ ﺍﻭﻧﺠﺎﺱ ﻫﻨﻮﺯ؟
ﻣﯿﮕﻢ :ﻧﻪ ﭼﻦ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﭘﯿﺶ ﺭﻓﺖ.
ﻣﯿﮕﻪ :ﯾﻌﻨﯽ ﮐﻠﺎً ﺭﻓﺖ؟!
ﮔﻔﺘﻢ :ﻧﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﺼﻔﺶ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ!
دیدگاه  •   •   •  1393/01/23 - 15:44
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ