mary jun
گاه دلتنگ می شوم دلتنگتر از همه دلتنگیها
گوشه ای می نشینم و حسرتها را میشمارم
باختن ها را و صدای شکستن ها را
نمیدانم من کدام امید را نا امید کرده ام
کدام خواهش را نشنیدم
و ب کدام دلتنگی خندیدم
ک این چنین دلتنگم !
گوشه ای می نشینم و حسرتها را میشمارم
باختن ها را و صدای شکستن ها را
نمیدانم من کدام امید را نا امید کرده ام
کدام خواهش را نشنیدم
و ب کدام دلتنگی خندیدم
ک این چنین دلتنگم !