mary jun
جلوی کوه داد بزنی " محبت " بر میگردد " محبت " !
تو از سنگم کمتری ؟!؟
fereshte
نسل من چقدر حرف برای گفتن دارد اما سکوت کرده نسل قبلی خوشی هایشان را کردند و خاطراتشان را قاب کردند و به ما که رسید وا رسید به ما که رسید پارچه ی مشکی کشیدند روی سرمان ودر مدرسه یادمان دادند خدا را به خاطر جهنم و بهشتی که نیست عبادت کنیم! یادمان دادند بهشت رفتن پسر حسین آقای بقال به مو و صدای من بسته است یادمان دادند اگر زن عطر به خود بزند مورد لعنت فرشتگان است چقدر از زن بودنم بدم می آید چقدر میترسیدم از خدا برایم ترسناکترین بود در دوران بچگی نسل من مچاله شد مچاله تر از کیهانی که امروز شیشه را با آن پاک کردم نسل من گم شده دقیقا وسط جهنم از دست رفتیم نسل بعد ما هم که با حریم سلطان و مسابقه ی دنس بزرگ میشود ما فقط ماندیم و دلی پر ما فقط ماندیم و حسی که دیگر جوان نیست عصا بدست نفسهای آخرش را میکشد! ما در اوج جوانی پیر شدیم....
mary jun
نمی خواهم بعد از مرگم
ب احترامم ی دقیقه سکوت کنی !
اکنون ک زبانت نیش دارد
دهنت را ببند ....!
mary jun
عزیزم...
از دستت هر کاری بر میومد انجام دادی ....
حالا نوبته پاهاته
گورتم گم کن ....
mary jun
کلاغ پر
گنجشک پر
ولی تو نپر
بی زحمت " گمشو " عزیزم