یافتن پست: #گم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



بخوام از تو بگذرم من با یادت چه کنم

تو رو از یاد ببرم با خاطراتت چه کنم

حتی از یاد ببرم تو و خاطراتتو

بگو من با این دل خونه خرابم چه کنم

تو همونی که واسم یه روزی زندگی بودی

توی رویاهای من عشق همیشگی بودی

آره سهم من فقط از عاشقی یه حسرته

بی کسی عالمی داره واسه ما یه عادته

چطور از یاد ببرم اون همه خاطراتمو

آخه با چه جراتی به دل بگم نمون برو

دل دیگه خسته شده به حرف من گوش نمیده

چشم به راه تو می مونه همیشه غرق امیده





دیدگاه  •   •   •  1392/10/17 - 19:29
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

شما یادتون نمیاد اون قدیم قدیــــما تو دفتر هر مدرسه یه کشو بود که روش نوشته بود اشیاء گمشده

ولی برا من حکم لوازم تحریر صلواتی رو داشت

میرفتم تو دفتر در کشورو باز میکردم شیء مذکور رو برمیداشتم

بعد با صدای بلند جوری که همه بشنون میگفتم:

" ای بابا این اینجا چیکار میکنه کلی دنبالش گشتم "

بعد با لبخندی مرموز از دفتر خارج میشدم و با شادی به سمت کلاس یورتمه میرفتم خخخخخ

همین کارارو کردم الان انطوری جوابمو میده:))))

دیدگاه  •   •   •  1392/10/16 - 19:55
+2
ali23
ali23
پسره از پدرش پرسیده:بابا! اگه یه نفر که خیلی دوستش داری یه کار بدی بکنه، من چی کار باید بکنم؟

پدر جواب داد: باید بهش بگی این کار خوبی نیست. این کارو نکن!

پرسید: اگه روم نشه بهش بگم چی؟

جواب داد: خب روی یه تیکه کاغذ بنویس بذار توی جیبش.

صبح که مرد برای رفتن به اداره آماده میشد، در جیب کتش کاغذی پیدا کرد که روش نوشته بود بابا سلام. سیگار کشیدن کار خوبی نیست. لطفاً این کار رو نکن!

پدر اشک در چشمانش جمع شد و روی کاغذ نوشت:

گه خوریش به تو نیومده بچه ک و ن ی. و آن را روی میز گذاشت و رفت....

دیدگاه  •   •   •  1392/10/16 - 19:19
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



واقعا میدونستی ؟ من که نمیدونستم !






11 دیدگاه  •   •   •  1392/10/16 - 18:27
+2
AmirAli
AmirAli
ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﮕﻢ ﯾﻪ ﮐﺎﺭﺕ ﺷﺎﺭﮊ ﺑﺨﺮ ﻭﺍﺳﻢ

ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﯾﻬﻮ ﺁﻧﺘﻦ ﮔﻮﺷﯿﺶ ﺭﻓﺖ

ﻣﻦ ﻫﯽ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺍﻟﻮﻭ ﺍﻟﻮﻭ… ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﮕﻔﺖ:

ﻫﯽ ﺍﻟﻮﻭ ﺍﻟﻮﻭ ﻧﮑﻦ ﺍﺻﻼ ﺻﺪﺍﺕ ﻧﻤﯿﺎﺩ !
دیدگاه  •   •   •  1392/10/16 - 18:18
+3
AmirAli
AmirAli
مردی از اینکه زنش به گربه خانه بیشتر از او توجه میکرد ناراحت بود، یک روز گربه را برد و چندتا خیابان آنطرف تر ول کرد ولی تا رسید به خانه، دید گربه زود تر از اون برگشته خونه، این کار چندین دفعه تکرار شد و مرد حسابی کلافه شده بود.

بالاخره یک روز گربه را با ماشین گرداند، از چندین پل و رودخانه پارک و غیره گذشت و بالاخره گربه را در منطقه ای پرت و دورافتاده ول کرد. آن شب مرد به خانه بر نگشت آخرشب زنگ زد و به زنش گفت: اون گربه‌ی کره خر، خونه هست؟
زنش گفت: آره

مرد گفت: گوشی رو بده بهش، من گم شدم!!
دیدگاه  •   •   •  1392/10/16 - 18:14
+2
Neda-Banoo
Neda-Banoo
واس بعضیا شده حتی با پول خودت باید آژانس بگیری بهشون بگی سوار شو سریع از زندگی من گمشو بیرون
دیدگاه  •   •   •  1392/10/15 - 10:31
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ه لحظه گوش کن خدا
جدی میگم!
نه بچه بازیه و نه ادا و اطور
تو این دنیا
حال خیلی ها اصلا خوب نیست
یه دستی به زندگیشون بکش
لــــــــطــفـاً
1 دیدگاه  •   •   •  1392/10/14 - 20:53
+3
محمد
محمد
بعضیام هستن تا مارو میبینن سریع اف میشن!
بله ماهم ازخدامونه بررررررررری و 100سال دیگم پیدات نشه! :)
دیدگاه  •   •   •  1392/10/14 - 20:14
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

بـــه کسی که تنهات گذاشت بگو


ایــــن تو بـودی که باختی نه مــــــن


من کسی رو از دَست دادم که دوستم نَداشت


امــــــــــــا


تو کسی رو از دست دادی که عاشِقِت بود

10 دیدگاه  •   •   •  1392/10/14 - 19:25
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ